شعر وروديه محرم
پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است
پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است
اتصالم به کریمان چقدر کم شده است
پرچم گنبد تو خصلت دیگر دارد…
این همان چادر زهراست که پرچم شده است
شرف آدمیت ریخته در گریه ی تو
آدم از گریه به تو بود که آدم شده است
هرکس آمد به حسینیه به معراج رسید
نوبت رفتنِ معراج گدا هم شده است
پیرهن مشکی من را به تنم کن مادر ..
باز غوغاست در عالم که محرم شده است
چایی روضه ی تو بود نمک گیرم کرد…
چه بساطی که در این سفره فراهم شده است
حامد جولازاده