شعر شهادت امام جواد (ع)

گریز به کربلا

میان حجره غریبانه دست و پا میزد

همانکه ناله  او شعله تا خدا میزد

میان اشهد خود گاه یا رضا میگفت

و گاه مادر مظلومه را صدا میزد

تمام حاجت او انتقام سیلی بود…

.از آن که مادرشان را به کوچه ها میزد

صدای ناله ی او: آه سوختم ,جگرم

شراره ها به دل حضرت رضا میزد

صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب

گریز روضه او را به کربلا میزد

دلش گرفت برای کسی که در گودال

عدو به پیکر او نیزه بی هوا میزد

همین که چشم به هم میگذاشت او می دید

که روی نیزه سر شیر خواره را میزد

همان کسی که سر شاه را جدا کرده

سه ساله را طرفی برده و جدا میزد

برای اینکه نبیند دوباره این ها را

میان حجره غریبانه دست و پا میزد

 مهدی نظری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

‫8 دیدگاه ها

  1. آیات تشنگی است سرود زبان من

    مرثیه های داغ عطش ترجمان من

    جز آیه های درد، ترنم نمی کنم

    یعنی که زهر برده تمام توان من

    سوز عطش گلوی مرا زخم کرده است

    بیخود نشد شکسته شکسته بیان من

    از بس که تشنگی تب و تاب مرا ربود

    خشکیده ذره ذره زبان در دهان من

    این حُجره نیست مقتل جان کندن من است

    خود قاتل است همسر نامهربان من

    آیا جواب آه غریب است کف زدن؟

    هر هل هله ست خنجر تیزی به جان من

    نفس به سینه من حبس می شود

    دشمن نشسته منتظر نیمه جان من

    گیرم چراغ عمر مرا هم کنی خموش

    خاموش کی کنی فروغ نهان من

    از حجره تا به بام تنم زخمه زخمه شد

    این راه پله می شکند استخوان من

    افسوس قاتل پسر فاطمه شدی

    خیری کجا رسد به تو از دشمنان من

    کُشتی مرا به فصل جوانی خدا کند

    رحمی کنی بر پسر نوجوان من

    هادی بیا وقت جدایی نظاره کن

    بر بام خانه بی کفنی میزبان من

  2. آیات تشنگی است سرود زبان من

    مرثیه های داغ عطش ترجمان من

    جز آیه های درد، ترنم نمی کنم

    یعنی که زهر برده تمام توان من

    سوز عطش گلوی مرا زخم کرده است

    بیخود نشد شکسته شکسته بیان من

    از بس که تشنگی تب و تاب مرا ربود

    خشکیده ذره ذره زبان در دهان من

    این حُجره نیست مقتل جان کندن من است

    خود قاتل است همسر نامهربان من

    آیا جواب آه غریب است کف زدن؟

    هر هل هله ست خنجر تیزی به جان من

    نفس به سینه من حبس می شود

    دشمن نشسته منتظر نیمه جان من

    گیرم چراغ عمر مرا هم کنی خموش

    خاموش کی کنی فروغ نهان من

    از حجره تا به بام تنم زخمه زخمه شد

    این راه پله می شکند استخوان من

    افسوس قاتل پسر فاطمه شدی

    خیری کجا رسد به تو از دشمنان من

    کُشتی مرا به فصل جوانی خدا کند

    رحمی کنی بر پسر نوجوان من

    هادی بیا وقت جدایی نظاره کن

    بر بام خانه بی کفنی میزبان من

  3. یا جواد الائمه که مظهر جود خدایی …

    يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَآ إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ .

    ماجور باشید

  4. یا جواد الائمه که مظهر جود خدایی …

    يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَآ إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ .

    ماجور باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا