شعر گودال قتلگاه
گفتی علی
گفته بودی مرگ در بستر برایت خوب نیست
دیدن تنهایی خواهر برایت خوب نیست
پیرهن کهنه به تن کردی برایت خوب بود
این عقیق سرخ و انگشتر برایت خوب نیست
هر قَدَر شمشیر خوردی بیشتر گفتی علی
ذکر نام نامی حیدر برایت خوب نیست
از جلو سخت است می دانم ولیکن صبر کن
در نیاور تیر را از پَر، برایت خوب نیست
سن و سالت رفته بالا آه دست و پا زدن
زیر نعل اسب یک لشگر برایت خوب نیست
غیرت اللهی و میدانند این نامحرمان
دیدن اطفال بی معجر برایت خوب نیست
سمت گودال آمده با قامتی خم فاطمه
باز می گویی: نیا مادر! برایت خوب نیست
شاعر :؟؟؟