شعر شهادت حضرت قاسم (ع)شعر محرم و صفر
گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی
گُلی که رفته ای اما گلاب برگشتی
چو آب رفته ای و چون شراب برگشتی
پُر از سؤال به میدان قدم گذاشتی و
ز سُم ِ اسب گرفتی جواب, برگشتی
روان شده بدنت بین ِ دست هایِ عمو
بلند کردمت اما چو آب برگشتی
ستاره یِ حرمم بوده ای تو تا دیشب
قَدَت کشیده شد و ماهتاب برگشتی
به هم تنیده و پیچیده گشته پیکر ِ تو
شبیه موت, پُر از پیچ و تاب, برگشتی
چه آمده سرت از چشمْ زخم ِ این لشگر
چرا ز معرکهات بی نقاب برگشتی؟!
به روی خاکِ بیابان که جای خواب نبود
رسیده ایم به خیمه, بخواب, برگشتی
شاعر:محمد رسولی