یا أکرمَ الکِرام, و یا أشفق الشفیق یا أجودَ الجواد, و یا أرفقَ الرفیق
یا أکرمَ الکِرام, و یا أشفق الشفیق
یا أجودَ الجواد, و یا أرفقَ الرفیق
دلبسته ام به لطف تو یا رکنی الوثیق
همسایه ام برای تو یا جاری اللَصیق
با شرمساری آمده بر درگهت گدا
همسایه ای نبوده ام اندر خورِ خدا
بسته است دست و پای مرا نفس نانجیب
حبّ حرام آمد و رفت از دلم حبیب
یک بار هم بزن به گدای بدت نهیب
دارد سقوط میکند ایمانم عن قریب
بطن غرور و کبر فقط دردمندی است
مرداب در حصار همین خود پسندی است
ظلمت گرفته یکسره شالوده ی مرا
بیدار کن خیال نیآسوده ی مرا
از من بگیر صحبت بیهوده ی مرا
تطهیر کن خواطر آلوده ی مرا
زورم به نفس سرکش یاغی نمیرسد
تا کی به تیره روز چراغی نمیرسد؟
آب زلال آینه ی خودنمایی است
سهم سحر ندیده فقط بی صفایی است
شهوت زیاد شد اثرش بی حیایی است
پایان معصیت غم حبس الدعایی است
گلبرگ در ازای نظر, جان به باد داد
آن ورشکسته است که ایمان به باد داد
ارثی که برد سینه ام از عشق سر نداشت
زخمی که خورد, از لبه ی تیغ بر نداشت
از رحمت تو هیچ کسی بیشتر نداشت
گشتیم, بارگاه کریمان که در نداشت
روی خطای بنده, تو سرپوش می کشی
حرّ را نیامده تو به آغوش می کشی
من بی پناه و پشت و پناه گدا, حسین
ای بهترین توسل هر ربنا, حسین
ای دستگیر خیل زمین خورده ها, حسین
دست مرا گرفت فقط ذکر یا حسین
“گفتی حسین و مرغ دلم بی شکیب رفت
تا روضه ی روایت یا ابن الشبیب رفت”
تن ماند روی خاک, سرت رفت روی نی
پر شد ز خون حنجر سرخت سبوی نی
دارد رقیه میدود انگار سوی نی
حالا نشینه فاطمه در گفتگوی نی
ای روزگار, نور دو عین.مرا بده
ای نیزه دار, رأس حسین.مرا بده
محمد کاظمی نیا