شعر شهادت امام جواد (ع)
یا جواد الائمه(ع)
چشمه ی خشکیده را شب تا سحر پُر می کنند
سفره های اشک ما را پشت در پُر می کنند
هرکه هستی، هرچه هستی از کریمان کم نخواه
دست خالی را کریمان، بیشتر پُر می کنند
مُشت خاک از کوچه ای ویرانه دستم را گرفت
خاک ها را می خرند و جاش، زر پُر می کنند
ما گداها آبروریزیم اما اهل جود
کیسه ی ما را همیشه بی خبر پُر می کنند
بارِ مانده بر زمین را روی شانه می کِشند
شهر را با جودشان اهل نظر پُر می کنند
سائل باب الجوادم، زائر باب المراد
در حرم کشکول من را بی ضرر پُر می کنند
من فدای تشنه ای که زهر خورده جای آب
آنکه در جانش حرامی ها شرر پُر می کنند
پیش چشم آن کسی که تشنه خورده بر زمین
از چه آب کاسه ها را اینقدر پُر می کنند
رضا دین پرور