شعر شهادت امام صادق (ع)

یا صادق آل محمد

ای وارث سلاله ی سائل نوازها
ذکرلب تو رونق راز و نیاز ها

ای روضه خوان آتش و میخ گداخته
از روضهء تو ریخت به رضوان گدازها

بااینکه قبلگاه نماز ملائکی
درسجده میزدند تورا بی نمازها

شیخ الائمه ای وتو را برزمین کشید
ابن الربیع طایفه ی حقه بازها

اشک تو بود و خنده ی شیطان پرستها
حلقه زدند دور تو مشعل به دستها

جایی که بود ساکت و خلوت،شلوغ شد
یک کوچه باتمامی غربت، شلوغ شد

بیت الولای امن جگر گوشهء رسول
باموجی از شراره و وحشت،شلوغ شد

لبریز از حضور خدا بود خلوتت
ابلیس حمله ورشد و دورت، شلوغ شد

در،سوخت در میان نفسهای شعله ها
کوچه،حیاط،خانه،به نوبت،شلوغ شد

اصلا نگه نداشت کسی احترام را
در کوچه پابرهنه کشیدند امام را

آتش، بجان رسانده کسی را شبیه تو
درشعله ها نشانده کسی را شبیه تو

درروضه های اشک تویک دست بسته بود
دستی که پرورانده کسی را شبیه تو

این شهر بد دهان که عبای تورا کشید
برخاکها دوانده کسی را شبیه تو

یادش نرفته بین همین کوچه های تنگ
این ریسمان کشانده کسی راشبیه تو

این زخمها که درشریان تو میدود
یک گوشه از مصیبت مادرنمیشود

خورشید را سیاهی شب بی حجاب برد
پیش نگاه خیس جهان باطناب برد

میدید خسته ای،به زمین میخوری ولی
برزین نشسته بود تورا باشتاب برد

ابلیس زاده، رحمت بی حد ومرز را
بادستهای بسته به دار العذاب برد

بایاد شام شیشه ی بغضت شکسته شد
وقتی تورا به مجلس شوم شراب برد

تا قبضه کرد جان تو را زهر لعنتی
دل کندی از مصایب این شهر لعنتی

 عالیه رجبی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا