شعر شهادت حضرت زينب (س)

یا عقیله بنی هاشم

خواهر، جواهر است بدان قدر گوهرش
بر ديدگان خود بنشان مثل مادرش

بي بال و پر مباش كه دامان خواهران
چون آشيانه است و برادر، كبوترش

بي مادري بلاست ولي خانه سرد نيست
گرم است تا كه پشت برادر به خواهرش

باور نكن كه قهر كند با برادري
چون طاقت فراق، نگنجد به باورش

حتي كشد برادر اگر شاخ و شانه اي
خواهد چو كودكي بكشد شانه بر سرش

حتي اگر برادر از او بال و پر شكست
پر مي كشد دلش به هواي برادرش

دارد به دست، جام جم آن كس كه خواهر است
هر آينه، چو آينه اي در برابرش

چشمش به راه توست سراغي از او بگير
چشم و چراغ توست تو هم باش زيورش

هنگام نااميدي و اندوه و بي كسي
بگذار سر به دامن امّيد پرورش

او سايبان توست مبادا حذر كني
از روح بي كران و تن سايه گسترش

مادر كه رفت عطر تنش نزد دختر است
پس خو بگير با تن و جان معطرش

مي پرسد از تو روح پدر از فراز عرش
آيا تو داشتي پس از او پاس دخترش؟

چون روزگار رشته ي پيوند بگسلد
بسپار زخم خويش به دست رفوگرش

مغرور و سربلند، كنارش قدم بزن
او باغبان توست، تو سرو و صنوبرش

مهر برادر است عجين با كلام او
نام برادر است سرآغاز دفترش

خواهي اگر گواه بر اين ادعا، نگر
بر زينب علي كه جهان شد مسخّرش

زينب كه مهر و ماه شراري ز نور اوست
زينب كه غيرت است غباري ز چادرش

زينب كه نور زُهره ي زهراست در دلش
زينب كه داده زَهره ي چون شير، حيدرش

زينب اگر نبود، چه مي رفت بر حسين
هر دم به كربلا ز بلاي مكررش؟

زينب اگر نبود كه مي داد تسليت
وقتي كه برنگشت علمدار لشكرش؟

زينب اگر نبود چه كس بود در طواف
گرد برادر و تن صدچاك اكبرش؟

زينب اگر نبود كدامين طبيب بود
مرهم گذار داغ گلوگير اصغرش؟

زينب اگر نبود چه مي كرد شاه دين
چون كشته ديد قاسم در خون شناورش؟

زينب اگر نبود برادر چه مي كشيد
در خاك و خون چو ديد سپاه دلاورش؟

چون ديد كشته، خيل جوانان هاشمي
زينب اگر نبود، چه كس بود ياورش؟

زينب اگر نبود چه كس زار مي گريست
بر كشته ي حسين و جراحات پيكرش

زينب اگر نبود نگاه حسين بود
سوي چه منظري به نفس هاي آخرش؟

تسكين، جز او كه داد به دلشوره ي حسين
در هتك دشمنان به خيام مطهرش؟

نازم به خواهري كه برادر به او سپرد
بعد از شهادت خود و اصحاب، سنگرش

چون رفت باغبان، چه كسي داشت در خزان
جز او سر مرمت گل هاي پرپرش؟

هنگام عقد نيز به جز حرمت حسين
چيزي نخواست حضرت زينب ز شوهرش…

پس چون حسين خواهر خود را عزيز دار
خواهي اگر شفيع به صحراي محشرش

افشین علا

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا