کمند احمد مختار
دو تا ساقی, دو تا باده, دو تا مینو, دو تا ساغر
دو تا تاک پر از انگور و سر در خمره, خم پرور
یکی شان صادق و آن دیگری گردیده پیغمبر
اگر مستم, اگر هوشیار
آگر خوابم, اگر بیدار
اسیرم در کمند جعفر صادق
کمند احمد مختار
دو تا خورشید عالم تاب می آیند از بالا
دو درّ نادر و نایاب می آیند از بالا
دو تا آقا, دو تا ارباب می آیند از بالا
دو تا کوثر, دو تا زمزم
دو تا دارو دو تا مرهم
دو تا ایمان مستحکم
یکی صادق, یکی هم حضرت خاتم
ندایی آمد از لاهوتِ ربّ العزه در ناسوت
به هم پیچیده شد طومار کفر جبت و الطّاغوت
فلک خرم, ملک در شادی و جن و بشر مبهوت
فروغی در شب آمد ایّهاالعالَم
رئیس مکتب آمد ایّهاالعالَم
الا ای شیعیان کف دارد این مژده
رئیس مذهب آمد ایّهاالعالَم
ببین آتشکده خاموش شد از شعله های شرک
کسی آمد که لرزانده است نور او بنای شرک
هراسان شد از این مولود مکه ناخدای شرک
محمد هدیه ای از عالم بالا
مقامش قاب قوسین است و او ادنی
اگر چه خاتم پیغمبرانش خوانده اند اما
بخوانیدش اَباالاُمّه, اخی الحیدر, اباالزهرا
محمد می رسد, از خوبی اخلاق می خواند
امین مکه از پابندی میثاق می خواند
سروش وحی را در گوشه ی عشاق می خواند
ز قرآن خواندنش قرآن شده واله
دل یاسین و الرّحمان شده واله
حرا واله, خدا واله, علی مرتضی واله
ابوذر مست گشته, از دمش سلمان شده واله
کنار گنبد خضرای او ما روسیاهانیم
در این دارالحکومه تک تک ما عبد سلطانیم
پناهمان بده! همشهری شاه خراسانیم
شفیع المذنبین الغوث
شه دنیا و دین الغوث
الا ای که وصی ات شد
امیرالمومنین الغوث
علی دلدار, علی دلبر, علی مولا, علی رهبر
علی قرآن, علی کوثر, علی میزان, علی محشر
علی حیدر, علی صفدر, علی شد جان پیغمبر
علی حُبّه جُنّه
قسیم النّار والجَنَّه
وصیّ المصطفی حقّا
امام الانس والجِنّه
امیر عظیمی