یک نظر کن سوی من خیلی گرفتارم هنوز
زار و مضطر آمدم محتاج غمخوارم هنوز
من به امید آمدم رو برنگردان از گدا
حال و روزم را عوض کن تا نفس دارم هنوز
صبح تا شب هم برای تو اگر گریه کنم
خوب میدانم به تو خیلی بدهکارم هنوز
با وجودی که دویدم زیر این بیرق ولی
در مسیر نوکری ات وای کم کارم هنوز
دائما داری هوایم را ولی افسوس من
بازهم رفتم به بیراهه گنه کارم هنوز
خوش به حال بنده ای که زیر لب نجوا کند:
از فراقت ای حبیبم سخت بیمارم هنوز
نیمه شبها فرق دارد گریه و حال دعا
من به شوق دیدن روی تو بیدارم هنوز
روبه راهم کن برس آقا به فریادم که من
بیقرار کربلا,صحن علمدارم هنوز
گریه های من دم باب الحسین یادش بخیر
همچو ابرم از غم دوریست میبارم هنوز
روضه ی مادر به قلب زار من آتش زد و
داغدار خون زهرا روی دیوارم هنوز
روح اله پیدایی