بر مشامِ دفترم بریز عطر سیب را
نرمشِ طلوع واژهای دلفریب را
روضه ات چه دارد ای اِرم رخِ بهشتیان
میل زندگیِ از نو می دهد حبیب را
هر کسی که ناله در غمت نزد غمی مباد
می زند در آخر از نِدامتش نهیب را
عطر عاشقانه جویِ خاک پاک زائران
دردمندِ صحن پاکتان کند ، طبیب را
سینه در قفس ، نفس به شوق کربلا زند
فکر چاره ای کن ای رفیق ، بی شکیب را
از ضریحِ صحن تو که پرده ها رود کنار
خال و وصفِ نقطه ، لال می کند خطیب را
حامد آقایی