شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

الحَقّ‌وَالاِنصاف‌درحَقّش‌جفاکردیم
باعِلمِ بر تنهایی‌اش‌او را رها کردیم

گاهی‌،نمیدانم‌چه‌شدکه‌یادش‌افتادیم
گاهی‌برای‌مصلحت‌اوراصدا کردیم

احساس‌می‌کردیم‌خیلی‌معرفت‌داریم
آنجا که گهگاهی‌ برای‌ او دعا کردیم

باگریه‌هایی‌آن‌ هم‌ اَغلب‌ ازسرِ احساس
تکلیف‌خود رافکر می‌کردیم‌ ادا کردیم

با غفلت از یاد امامِ عَصرِمان؛مردم
خود را به این شدّت‌گرفتار بلا‌کردیم

این‌کم‌فروشی‌نیست‌آیا؟در فراق او
به نُدبه‌های خشک‌وخالی؛اکتفاکردیم

حال مناجات سحر را خواب بُرد ازما
حتّی نماز صبح را عمداً قضا کردیم

عجّل‌فرج گفتن فقط بازارگرمی بود
اِخلاص‌را بُردیم و قربان ریا کردیم

قلب رئوفش را هزاران بار آزُردیم
باآن‌گُناهانی‌که‌اغلب‌ در خفا کردیم

جایی برای یوسف زهرا نمی‌مانَد
وقتی‌درِ دل‌را به‌رویِ‌غیر واکردیم

خانه‌نشینی‌علی دنباله‌دار‌است آه
ما یادگارش را دچار اِنزوا کردیم

از شرم پیش مادرسادات باید مُرد
وقتی‌که‌بافرزند او این‌گونه تا کردیم

امروز راه اتّصال ماست با مهدی
اشکی‌که‌نذرِحضرت‌خیرالنّساکردیم

از شرکت او درمجالس‌ مطمئن‌ بودیم
محض‌حضورش‌خانه‌را‌ دارُالعزا کردیم

بخشید مارا باز هم در روضه‌ی زهرا
تا زخم را با گُونه‌ی خود آشنا کردیم

محمدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا