شعر وروديه محرم

ببار اشک عزا

خمار اشکم و محتاج ناز بارانم
ببار اشک عزا بر جهان بی جانم

به لطف اشک عزایت، رفیق زندگی ام
به زندگانی ام امیدوار می مانم

جهان باور من روضه هست تا هستم
حسین جان من است و تمام ایمانم

خدا به خیر، جزایش دهد عزیزی که
گذاشت مهر غمت را به روی دامانم

تویی که کشته ی اشکی و من که کشته ی تو
به اشک چشم نوشتم که من مسلمانم

چه حاجت است به ناز طبیب تا بوده
غبار فرش عزایت مسیح چشمانم

چقدر توبه کنم از گذشته ی بی تو
ز عمر رفته ی بی ذکر تو پشیمانم

نفس نفس شب و روزم حسین می گویم
نفس نفس شب و روزم حسین می خوانم

 حسن کردی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا