هوا هوای چکیدن , هوای تنهائیست
و دست های دعایم پر از تمنائیست
مسیر خواهش من باز سویتان افتاد
به سمت شاه کریمی که اوج لیلائیست
هوا هوای چکیدن , هوای تنهائیست
و دست های دعایم پر از تمنائیست
مسیر خواهش من باز سویتان افتاد
به سمت شاه کریمی که اوج لیلائیست
کنار سفره ی تو جا برای ماها نیست؟
مگر پناه دلی که شکسته اینجا نیست!
یقین قلبی ام اینجا مرا کشانده فقط
نگو که در حرم آقا برای من جا نیست
هوا هوای چکیدن , هوای تنهائیست
و دست های دعایم پر از تمنائیست
مسیر خواهش من باز سویتان افتاد
به سمت شاه کریمی که اوج لیلائیست
می روم بر درگه شاه کرم زاری کنم
می روم بهر دل دیوانه ام کاری کنم
می روم تا خادمان درگهش را با مژه
وقت جارو کردن صحن حرم یاری کنم
معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
طفل دلرا به نیل اشک سپرد
زائری که رسید خسته حرم
باور چشمهای او نشدند
گنبد تو , دل شکسته , حرم
نداری که گدای توستآقا می شود حتمن
بیابانقدمگاه تو دریا می شود حتمن
دو چشمم ابر باران بودو من خوشحال از اینکه
بساطعاشقی باتو مهیا می شود حتمن
امشب هوای سینه روحانیست یاران
دنیا به چشمانم چه نورانیست یاران
امشب دلم شور عجیبی باز دارد
صحن دلم ابری و طوفانیست یاران
صبا دوباره مشام دلم معطر کرد
فضای جان مرا پُر ز مُشک و عنبر کرد
شمیم یار بیاورد و دیده ام تر کرد
دل شکستۀ عشاق, پُر ز آذر کرد
چشم مراپیاله ی خون جگر کنید
هر وقت ترنبود به اجبار تر کنید
من کمتر ازگدای شب جمعه نیستم
خانه به خانه دست مرا در به در کنید