شعر مدح و مناجات امام حسن (ع)

ماه کامل

تا که ذکر تو بجوشد دهن آمد به وجود
از دم و بازدم تو سخن آمد به وجود

بین ابروی تو پیوسته و بازو در هم
موقع جنگ دو شمشیر زن آمد به وجود

برایِ حسن

کَرَم برایِ حسن شد حرم برای حسین
قَلم برایِ حسن محتـشم برایِ حسین

کسی که می زند اینْ سان نَفَس هنرمند است
که دَم برایِ حسن بازدَم برایِ حسین

دعای حسن

نفس میکشم در هوای حسن
شدم از ازل مبتلای حسن
چراغ شبستان دینداری ام
شده اشک در روضه های حسن

جانم حسن

از اهل منبر این روایت را شنیدم
در روضه ی غربت به این مطلب رسیدم

و حاصل کل خدائی خداوند
دو مصرع شعر خدا در اولین بند

یا امام حسن(ع)

بالی که پر نریخت برای تو بال نیست
فطرس شدن به پای شما هم محال نیست

فطرس به این کبوتر پر بسته یاد داد
بال شکسته نیز همیشه وبال نیست

اَیـُّها الکـریم

آئیـنه یِ تمام وُجـوهات حـیدریست
صلحی که کرده است خودش فتح خیبریست

کاری به جز کـرم نشود دیده از کـریم
او اِرث مرتضاست مَرامش قلندریست

دیوانه ی امام حسن

 

 

کبوتریم و پی دانه ی امام حسن
رسیده ایم در خانه ی امام حسن

تمام مردم این شهر , شهرت ما را
شناختند به دیوانه ی امام حسن

شعر مدح حضرت امام حسن(ع)

گرچه تو همچون ما گدایی مبتدی داری

اما به ماها باز لطف بی حدی داری

باید حسن جان, یک کرمخانه بنا سازند

در هر کجایی که تو رفت و آمدی داری

شعر مدح امام حسن (ع)

هر آنچه ناشدنی هست با حسن بشود
دَمی که حضرت مُشکل گُشا حسن بشود

به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور
کسی که بارِ لبـش ذکر”یا حَسن”بشود

شعر مدح امام حسن (ع)

خوب یا خوب تر از خوب به خوبی تو نیست
ماه یا ماه تر از آن به نکویی تو نیست

ای که در دایره حسن گرفتار شدی
نه گرفتار , ولی نقطه ی پرگار شدی

قسمتی از ایه ی مضطر

سهم مان از کل عالم گر حسن باشد بس است
ما غلامیم و اگر سرور حسن باشد بس است

گریه هایم را قیامت میخرد چون فاطمه
شافع من در صف محشر حسن باشد بس است

شعر مناجات امام حسن مجتبی(ع)

یا اَیُّهَا الاَمیر , تَصَدَّق عَلَی الاَسیر
یا اَیُّهَا الکَبیر , تَصَدَّق عَلَی الصَّغیر

یا اَیُّهَا العَزیز , تَصَدَّق عَلَی الذَّلیل
من پَستِ بی نظیرم و تو شاهِ بی نظیر

دکمه بازگشت به بالا