اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست
تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست
جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا
در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست
اینکه افتاده به سمتِ تو مسیرم کافیست
تا قیامت شده ای نِعمَ الاَمیرم، کافیست
جز حسین بن علی عشقِ دگر نیست مرا
در همین حد که به عشقِ تو فقیرم کافیست
از سر خیری که هنگام سحر شد عایدم
گریه بر خون خدا و چشم تر شد عایدم
هم توسل کرده ام هم گریه های بی هوا
آنقدر گرما چشیدم تا شرر شد عایدم
قرار سوته دلان است کربلای حسین
فضای کوچه دل پر شد از هوای حسین
حسینُ مِنّیِ طاها به روشنی فهماند
رضای حضرت حق هست در رضای حسین
همیشه توبه شکستم، ولی زمان دادی
میان روضهی اَمنت به من امان دادی
رفیقهام، زمینم زدند، اما تو …
به بالهای زمین خورده آسمان دادی
گدای سفره ی مردم شدم غلط کردم
جدا شدم زدرت!گم شدم غلط گردم
مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم
خوش به حال من و خدای حسین
هر دو گشتیم مبتلای حسین
پدر و مادرم فدای پدر ….
مادری که شده فدای حسین
هر طپش میل تشنگی دارد
هر که در راه سید الشهداست
ماهِ «مهمانی» و “عطش” یعنی
رمضان ماه سید الشهداست
از دل و از نگاه افتادیم
بی کس و بی پناه افتادیم
دل به غیر تو داده بودیم و
با همین اشتباه افتادیم
هر چند هزار توبه کردم
هر چند هزار جا شکستم
آتش نتواند آتشم زد!
چون گریه کن حسین هستم
دم را غنیمت می شمارم تا دمت هست
هرجا که باشم بر لب اسمِ اعظمت هست
از هر کسی که خواست باشم همنشینش
پرسیده ام اول که آیا آدمت هست؟
تا پای عشق تو میان سینه وا شد
برق دو چشمانم به همراهش رها شد
چشم همه سمت من بیچاره آمد
پس نوکرت آواره پس کوچه ها شد