عشقت غبار از دل غمبار می کشد
عکس تورا به آینه یِ تار می کشد
ناله اگر بلند شود از سَر ِ جگر
حتماً طبیب را سویِ بیمار می کشد
عشقت غبار از دل غمبار می کشد
عکس تورا به آینه یِ تار می کشد
ناله اگر بلند شود از سَر ِ جگر
حتماً طبیب را سویِ بیمار می کشد
بشنو از دشت بلا غُصه حکایت می کند
سر به نی خاموش سرداری روایت می کند
چون پدر بر روی نی قرآن تلاوت می کند
دختری هم از جدایی ها شکایت می کند
با سلامی میشوم همکاروان زائران
در به رویم باز کن ای میزبان زائران
سفرهات را پهن کن ای سفرهدار کربلا
خرج کن سهمیهای از آب و نان زائران
شد عشق تو دارٱلشفا یکسالِ دیگر
نام تو شد مشکل گشا یکسالِ دیگر
حاجتروایم کردی و شرمنده ات شد
این رو سیاهِ بی وفا یکسالِ دیگر
هرکس که در معامله با دوست غم خرید
حتی اگر زیاد خریده ست , کم خرید
قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم
ما را برای روضه ی خود در عدم خرید
با شما حال خراب دل ما خوب تر است
وسط خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسط نافله, گریانم کن
سینه زن که بشود اهل بکا خوب تر است
ای شعله ها!تا صبح میل پر زدن دارم
پروانه می داند که قصد سوختن دارم
امروز اگر در روضه ها خونِ جگر خوردم
فردا میان سینه ام دُرِّ یمن دارم
این زندگی بی روضهها لطفی ندارد
دنیای ما بی کربلا لطفی ندارد
تا کربلایت هست بین سینه زنها
طوف حرم, سعیِ صفا لطفی ندارد
ماندهام بیکس و از عشق شما دور شدم
خوب داری خبر از من که چرا دور شدم
رفتم آنقدر به دنبال گناهانْ که دگر
در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم
خرم دلی که واله و حیران کربلاست
احسن به کافری که مسلمان کربلاست
“زٰارَالْحُسَین زٰارَ خدا فُوق عَرْشِهٖ” (عرشه ای)
یک گوشه از جلالت مهمان کربلاست
دستِ ما گیر که در ورطه یِ غم میاُفتیم
یادِ ما باش که ما یادِ تو کم میاُفتیم
باید اینجا بنشینیم که ما را بخرند
گریه کن گریه وگرنه زِ قلم میاُفتیم
خاک من از تربت اعلاست , مال کربلا
دور , از اربابم و غرق ملال کربلا
ذکر تسبیحاتِ بعد از هر نمازم این شده
“ربنا صَلّ علیٰ ارباب و آل کربلا”