شعر مدح امام حسين (ع)

آقا! تو را «آقا»

آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند

یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند

 

روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت

شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند

بی شک گدای خانه ات

بی شک گدای خانه ات آقا شود, حسین(ع)

هر قطره زود پیش تو دریا شود, حسین!(ع)

فیض گدایی تو به هر کس نمیرسد

باید که زیر نامه اش امضا شود, حسین(ع)

مناجات

اول عشق تو «لَن» بود نمی دانستم

آخرش هم «ابَداً» بود نمی دانستم 


نام عاشق همه جا بیشتر از معشوق است

همه جا صحبت من بود نمی دانستم

حسین جان

فقط دنبال اقدامی سریع ام

که در اندیشه ی فرضی رفیع ام

ضریح ات نو, دم عیدی ست آقا

به فکر گردگیری بقیع ام!!

وحید پولایی

 

دست وپاگیرشدیم

صد شکر که پای روضه ات پیر شدیم

بر سر در این میکده زنجیر شدیم

سگ هم نشدیم تا به دردی بخوریم

عمریست گدای دست وپاگیر شدیم

قاسم اسدی

 

ضریح ارباب

 

وقتی که چشم از همگان بر گرفته ام

رنگ یقین و چهره ی باور گرفته ام

سر تا به پای من همه شور و شعور شد

آن لحظه ای که در دل من جای نور شد

شُهره به عنوان تو

وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

باید که فقط ریزه خور خان تو باشیم

دامن نکش از دست گداهای گرفتار

بگذار کمی دست به دامان تو باشیم

بخاک افتاد

پیش پای خودش بخاک افتاد

همه را با نگاه پس میزد

تکیه بر نیزه غریبی داشت

خسته بود و نفس نفس میزد

جگرش پاره پاره بود اما

کرم بکن

                                      کرم بکن که ببینم شبیبه خواب و خیال …                               

              برای عاشقتان در کنارتان جا ئیست      

     فرشید یار محمدی    

 

شور و شوق سفر

شور و شوق سفر گرفته دلی,از مَنِ خود اثر نمی خواهد
دل سپرده به آسمان و ولی, سفرش بال و پر نمی خواهد


روضه خوان یک نفس بخوان امشب , روضه ی اشک و آه و ماتم را
عاشقی که شکسته بال و پرش, غیر ِ چشمان تر نمی خواهد

نازِ بی وقفه

نازِ بی وقفه که بنیاد نمیخواهد که

زلفِ “بر بادده ات” بادنمیخواهد که

بهر از پای در آوردن عشاق خودت 

این همه حسن خداداد نمیخواهد که

عالم تو

هنوز راه ندارد کسی به عالم تو
نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو

دکمه بازگشت به بالا