شعر مدح امام حسين (ع)

خاصیت نگاه تو

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد
این آفتاب غوره ما را شراب کرد

سوز عشق

عاشق به سوز عشق خودش اعتنا کند
عشق به غیر آل علی را رها کند

عالم زر

 

در عالم زر بـدون هیچ زحمـت و رنج

دیدم که رسیده ام به یک معدن گنج

مانده ام توی کار این دنیا

مانده ام توی کار این دنیا که چرا حرفهات بی اثر است ؟!

توی این آسمان تنهایی چه کسی از شما غریب تر است ؟!

مثل بابات حیدر کرار حرفهایت به گوش کوفه نرفت

ول کن این قوم بی وفا را چون گوش این مردم از قدیم , کر است

همیشه کوچه ی ما

 

همیشه کوچه ی ما عطری از شمادارد
که آشنا به دلش میل آشنا دارد

یاد ایامی …

چشم وا کردم در این دنیا تو را دیدم حسین
می شود کاری کنی از بهر تمدیدم حسین؟

به عشق روی حسین

به عشق روی حسین دل بهانه کرده حرم
ز پیچ و تاب فراقش صدا زنم که ز غم

آنانکه

آنانکه خاک را به نظر کیمیــــا کنند

از یمن تربت شه کرببــــــــــلا کنند

آنانکه دیده اند ضریح حســــــین را

آیابودکه گوشه چشمی به ماکنند

نفس مرا

نفس مرا برای همیشه جواب کن

ان وقت رویگفته من هم حساب کن 

این اشک هاکه حکم مسیح من است پس

چشم مراهمیشه پر از این شراب کن

اثری نیست

اثری نیست و یکپیروهنی نیست شده

تکه های بدن پاره تنینیست شده 

آنقدرداد زدم این پسر دخت نبی ست

بینجنجال صدای سخنی نیست شده

ای کشتی نجات زمان,

ای کشتی نجات زمان, کشتیم شکست

افتاده ام به ورطه ی گرداب خود پرست

در زیر تازیانه ی رگبار و صاعقه

پشتم خمید و رشته ی امید من گسست

من کشته ی اشکم

من کشته ی اشکم که تورا یار بسازم
تا گریه کنی واژه ی غمخوار بسازم

دکمه بازگشت به بالا