شعر مدح امام حسين (ع)

روضه شروع شد

روضه شروع شد دل ما را بیاورید
سرمایه ام سلاح بکا را بیاورید

حبُّ الحسین

تا پیشکش کنم بجز این سر نداشتم
رویم سیاه!  تحفه‌ی بهتر نداشتم

از سر زین

از سر زین به زمین شاه جهان چون افتاد
خیمه و عرش خدا کرد از این غم فریاد

غم تو

غم تو بر غم طفـل حسنت چسبیـــده
مُهر غـــمخانه سر انجمنت چــسبیده

شب غربت

او که دل کشتۀ چشمان سیاهش باشد
می رود کوفه … خدا پشت و پناهش باشد

بالحسین

آن خدایی که شما را به دو عالم بخشید
از زیادی گلت نیز به مریم بخشید

هاله هایی از نور

به زیر بیرقتان عشق در تب و شور است
به زیر بیرقتان هاله هایی از نور است

خانه زاد غم و اشک

هرکس که خانزاده غم واشک و ماتم است
یک ماه نه تمامی سالش محرم است

شب, شبِ اشک

شب, شبِ اشک و تماشاست اگربگذارند

شلحظه ها با تو چهزیباست اگر بگذارند

فکر یک لحظه بدونتو شدن کابوس است

با تو هر ثانیهرؤیاست اگر بگذارند

بماند بقیّه اش

کوتاه کن کلام… بماند بقیّهاش

مرده استاحترام… بماند بقیّه اش

از تیرهای حرملهیک تیر مانده بود

آن هم نشدحرام… بماند بقیّه اش

به سوز اشک و …

به سوز اشک و مناجات سر کنید امشب

بهشوق مرگ شب خود سحر کنید

کمالتانپر و بال عروجتان گشته    

بهقبله ابدیت سفر کنید امشب

فابک علی الحسین

هنگامه ی غم آمده فابک علی الحسین

ایّام ماتم آمده فابک علی الحسین

امشب هلال با قد خم ناله می زند:

ماه محرّم آمده فابک علی الحسین

دکمه بازگشت به بالا