شعر مدح امام حسين (ع)

خماری

 

می دید خدا درد خماری جهان را

پس کرب وبلا ساخت خماری رود از یاد

 

مسعود مهربان

این دیده ای که اشک, روان گشته از برش

این دیده ای که اشک, روان گشته از برش

دارد هوای دیدن شش گوشه در سرش

گر یار کند نظری بر غم دلم

من هم کنم نثار, جان در برابرش

به جای ندبه عاشورا بخوانیم؟!

بیا با هم خدامان را بخوانیم

به حق مادرت زهرا بخوانیم

کنار علقمه این جمعه, مولا

به جای ندبه؛ عاشورا بخوانیم

روح الله گائینی

مسافر سامرا(امام حسن عسگری ع)

از روضه های ماه صفر تا جدا شدی

با روضه های زهر کمی آشنا شدی

اینها برای کشتن تو نقشه می کشند

از لحظه ای که وارد این سامرا شدی

یادگارحرم

از آسمان شبت یک ستاره می خواهم

برای درد دلم راه چاره می خواهم

میان خمره ی چشمت شراب نوشیدم

از آن شراب نداری؟…دوباره می خواهم

یاامام رضا(ع)

از اشک شعر , چشم مرا تا که تر کنند

باید که دعبل حرمت را خبر کنند

ذهنم دوباره شعله ور از واژه و حروف

آهنگ قلب قافیه ها ذکر یا رئوف

فرق می کند…!

مست از غم توام غم تو فرق می کند

محو توام که عالم تو فرق می کند

  با یک نگاه می کشی و زنده می کنی

مثل مسیح, نه, دم تو فرق می کند

کربلا را دل تنگم

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

یا حضرت عشق

شعرم به پیچ زلف تو باز احتیاط کرد

باید به راه حادثه ساز احتیاط کرد

ترسیدم از مقام تو گویم کشد به کفر

این شد که طبع قافیه ساز احتیاط کرد

مشق عشق

 *هر شب به دفتر دل خود حک کنم حسین

استاد من نداده به من مشق دیگری*

بر سینه میزنم که مبادا درون آن

غیر از حسین خانه کند عشق دیگری

محسن نورپور

 

کشتی نوح

زمین برای قدم هات آسمان شده بود

وَ ماه, روی سرت مثل سایه بان شده بود

دوباره کشتی نوح از پس زمان برخواست

وَ باز دست خدا بود, بادبان شده بود

به بهانه ولادت امام موسی کاظم علیه السلام

ساطع شده نور آسمـان هـا بـه زمین

امشبشـده مـتـصـل ثـریا بـه زمین

امشبگل بـاغ مصطفــی آمده است

آوردهتمام کهکشــان را بـه زمـیــن

دکمه بازگشت به بالا