شعر مناجات امام حسين (ع)

شعر مناجات با خدا

دارم به دست لیلی چشم رجا دوباره
تا آسمان رسیده دست دعا دوباره
با اشک توبه کردم این کوزه را شکستم
آغوش باز کردی گفتی بیا دوباره

شعر مناجات با امام حسین(ع)

(روضه) دارم من و افطار لبم نان حسین
رزق ماه رمضانم همه احسان حسین

پیش از افطار شنیدم پدرم تشنه که بود
زیر لب گفت فدای لب عطشان حسین

شعر مناجات امام حسین (ع)

ای راز سر به مُهر دلِ بی قـرارها
ای حرف آخر همه ی سر به دارها

از آن زمان که جبر در عالم نبود,بود
در اختیار تو دلِ بی اختیارهـا

شعر مناجات امام حسین(ع)

به روی چهره ی من رد پای تشنگی است
لبم دچار , به آب و هوای تشنگی است

به ذکر حضرت بارانِ عشق مشغولم
دوباره روی لبم ربنای تشنگی است

یا اباعبدالله…

بَد‍‌‌‌َم ولـی نمی شوم ناامید
مغفرتت مرا به این جا کشید

جودُ و کرامتِ تو بی نظیر‌ است
تویی کریم و بنده اَت فقیر است

می ترسم از عذاب

کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم
کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم

مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین
تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم

من وتنهایی

لذت اشک مناجات ,سحر مشهود است
حال آشفته دل از دیده تر مشهود است

منتی نه زکرم دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است

ماه خدا

وقتی هلال ماه خدا آشکار شد
ماه خدا, امام زمان روزه دار شد

طوبای خیر و برکت شعبان به گُل نشست
قرآن شکوفه داد و زمان بهار شد

بریده ام ز همه

بریده ام ز همه تا که یار من باشی
قرار این جگر بی قرار من باشی

ز هرچه غیر تو خالی نموده ام دل را
به این امید که یک دَم نگار من باشی

شعر ماه رمضان

هرکه سوز جگرواشک روانش دادند
برسرکوی مناجات امانش دادند

آنکه گردید نظرکرده صاحب نظران
جلوه حضرت معشوق نشانش دادند

شعر مناجات با خدا

بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها

دست خالی میروم

در هوایت تا که باشم, پر به دردم میخورد
زیر پایت تا گذارم, سر به دردم میخورد

این جوانی خودم را خرج روضه میکنم
حتم دارم روضه ها آخر به دردم میخورد

دکمه بازگشت به بالا