شعر مدح و مناجاتشعر مناجات امام حسين (ع)

شعر مناجات امام حسین (ع)

ای راز سر به مُهر دلِ بی قـرارها
ای حرف آخر همه ی سر به دارها

از آن زمان که جبر در عالم نبود,بود
در اختیار تو دلِ بی اختیارهـا

گُلبرگ های لاله بسی سُرخ تر شدند
وقـتی وزید عطرِ تو در لاله زارها

تا کشتی نجاتْ تو , تا ناخُـدا تویی
عرشِ خُداست مَقصدِ کشتی سوارها

ای کُهنه کارِ گریه شناسی به لطف تو
قیمـت گرفته گریه ی ما تازه کارها

در شرمساری از تو همین بس که خُشک بود
آن جا که داشتیم ز چَشمْ,انتظارها

شُکر خُدا که در اثـر گرمی هواسـت
اســم تو , گــاه روی لبِ روزه دارها

آقـا وگـرنه هیـچ کـسی نیست یادِ تو
در این هـوای گـرم به جُـز ریگ زارها

چون غرقِ زخم بودی و در آن هوای داغ
صورت گذاشتی به روی ریگ های داغ

محمّدقاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا