روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود
هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود
روبروی گنبدت هر قامتی تا میشود
ای که با آوردن نامت گره وا میشود
هرچه حاجت بر درت آورده هر کس تا کنون
مطئمناً یا برآورده شده یا میشود
رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود
اسم اعظم می بری شمشیر برّان می شود
چون ابوالفضل را خدا باید که تعریفش کند
الف فضلش خودش یکصد دیوان می شود
ماه در پای شب تار نخواهد افتاد
کار یوسف به خریدار نخواهد افتاد
اتفاقی سرِ بازار نخواهد افتاد
ذوالجناح از نفس اینبار نخواهد افتاد
آیینهی مرد جمل یعنی اباالفضل
سردار و میرِ بی بدل یعنی اباالفضل
والفجر و والشمسالضحی یعنی حسین و
حی علی خیرالعمل یعنی اباالفضل
مینویسم که والضُحیٰ زینب
عصمت اللهِ کبریا زینب
جمعِ اَسماء و اِسمها زینب
ربنا بعدِ ربنا زینب
رقص شمشیر تا کنی معرکه ویران می شود
اسم اعظم می بری شمشیر برّان می شود
چون ابوالفضل را خدا باید که تعریفش کند
الف فضلش خودش یکصد دیوان می شود
هرکس که دلش خواست ببیند عظمت را
باید برود تا که ببیند حرمت را
الحق که خدای ادبت, ام بنین است
حق خیر دهد والده محترمت را
رویِ دوشت عَلَم تماشایی
با تو باشد حـرم تماشایی
بیرقم رویِ شانه ات باشد
می شود لشکرم تماشایی
اِی به دردم دَوا ابوفاضل
ماهِ مشکل گشا ابوفاضل
السلامُ عَلَی الحسینِ غریب
السلامُ عَـلـیٰ ابوفاضل
انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل
بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل
هرکس گرفتار آمده آسوده باشد
دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل
درهم است ابروش یا تیغ دو دم برداشته
بس که چشمش وا شده ابروش خم برداشته
از عرب چشمان نافذ را به تذهیب مژه
این کمان آرشی را از عجم برداشته
صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است