سلام حضرت بانو گدا نمیخواهی؟
عزیز ضامن آهو گدا نمیخواهی؟
دلم گرفته به غم خو گدا نمیخواهی؟
شدم اسیر هیاهو گدا نمیخواهی؟
سلام حضرت بانو گدا نمیخواهی؟
عزیز ضامن آهو گدا نمیخواهی؟
دلم گرفته به غم خو گدا نمیخواهی؟
شدم اسیر هیاهو گدا نمیخواهی؟
با اینکه می رسم به تو و بار چندم است
قلبم برای دیدن تو در تلاطــم است
در سینه ام شکســته اگر یک ســبو , چه باک
صــدها دلِ شکــسته فدای ســرِ خُـــم است
بال این پروانه ها را جذب مکتب کرده ای
عاشقان را یک به یک دیوانه مذهب کرده ای
زیر ایوان خم شدن جان را مودب میکند
بانوی معصومه ایران را مودب کرده ای
ما گدایان قم و شهر خراسان هستیم
عاشق و دربه در و بی سر و سامان هستیم
خاک زیر قدم ذریه ی زهراییم
نسل در نسل همه نایب سلمان هستیم
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
نزدیک میشوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد
اومدی پاییزمون بهار بشه
دلای ما همه نو نوار بشه
اومدی تا با تو و برادرت
سفره ی موسوی برقرار بشه
خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد
از نور جلال تو درخشان شده باشد
آبادی ما رو به فنا بود, که دیدیم
از یمن قدم هات, گلستان شده باشد
شده دل باز گیج و سر در گُم
چه بگویم به وصفت ای خانُم
وسعت فضل و جود تو دریا
در مَثَل یک زمین پر گندُم
آیینه ی حجب و عفتی معصومه
مستوره ی نور عصمتی معصومه
یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه
دست کرم شفاعتی معصومه
محمدحسن بیات لو
آمدن این راه و مولا را ندیدن مشکل است
از گل روی برادر گل نچیدن مشکل است
ای رضا جان آمدم اما رمق تا طوس نیست
وقت رفتن آمده, این دل بریدن مشکل است