شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

تنها نسوز

گذشته همه لحظه ها تلخ و سرد
تو بودى نبودم کنار غمت
منم شانه اى خالى از معرفت
نیاز تو در روزگار غمت

انتظار عاشقان

گمان دارم که زلف ات پیچ و تاب دیگری دارد
یقین دارم که این مستی شراب دیگری دارد

خرابم کن,بساز از نو,که با تو میشوم آباد
که این مجنون دل خانه خراب دیگری دارد

یا صاحب الزمان

اگر چه صفحه ی اعمال من سیه رنگ است
دلم برای تو یا صاحب الزمان تنگ است

ز لطف کن نظری ای کریم بر حالم
کجا مجالست با گدا تو را ننگ است

اَمّن یُجیب

وقتی که دیده با تو تفاهم نمی کند
پیدا ترا میانۀ مردم نمی کند

همت نکرده ام به تمنّای روی تو
ورنه امام ترکِ تبسّم نمی کند

بهاران طی شد و یارم کجایی؟
تو ای یارِ وفادارم کجایی

کجایی لاله ی دامانِ نرگس
نسیمِ عطرِ گلزارم کجایی

گریان غمها

حرفی که دارم با شما گفتن ندارد
این حرف های بی صدا گفتن ندارد

این دردها درمان ندارد غیر وصلت
این غصّه ی بی انتها گفتن ندارد

برگرد

بغضِ غمِ دوری‌ات گلوگیر شده
تعجیل بکن ؛ آمدنت دیر شده

از کودکی‌ام منتظرم برگردی
برگرد , ببین منتظرت پیر شده

رضا قاسمی

ماه نهان

ای کاش ببینیم همه ماه نهان را

همراه طلوع تو شروع رمضان را

با تلخی اشک غمت افطار نمودیم

از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را

یا ولی الله

حالا که قرار است سرانجام بمیرم
خوب است که با مستی از این جام بمیرم
یک عمر رد پای تو را گشتم و ای کاش
هر جا که نهادی به زمین گام بمیرم

زخمیِ معصیتم

با غم و غصه ی بسیار به تو رو زده ام
باز قلبم شده بیمار به تو رو زده ام

زخمیِ معصیتم کاش نگاهم بکنی
سر به زیر آمدم ای یار به تو رو زده ام

کلاغ روسیاه

شب قدره و دلم بدجوری تو هول و ولاس
برا بخشیده شدن رضای تو شرط خداس
دنیا بین من و تو فاصله انداخته اقا
خیلی وقته نوکرت قافیه رو باخته اقا

تقدیرم امشب

شب قدر سرنوشتم , می بینی دلشوره دارم
نکنه تموم شه امشب, رو زمین بمونه بارم

نکنه که بین خوبا , دست من خالی بمونه
واسه من دوباره تنها , بی پرو بالی بمونه

دکمه بازگشت به بالا