شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

شعر مناجات با امام زمان(عج)

خانه ای در پس این قافله تنها داری
هیچ کس با غم شهر تو ندارد کاری

بی شک این بغض نفس گیر , مداوا نشده
نیست در پوچی انصاف همه انکاری

شعر مناجات با امام زمان(عج)

دارم امید پای قدوم تو جان دهم
بهر تو یار عاشقی ام را نشان دهم

سودی نشد از آن همه دلدادگی به غیر
دیگر در این زمینه نخواهم زیان دهم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

او تا نفس کشیده من انگار طاهرم
وقتی که با امام زمانم معاصرم

چون آینه غبار گرفته ست باطنم
از بسکه هر دقیقه رسیدم به ظاهرم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

با قلب پاک سوی ظهورت اشاره کرد
قرآن گرفت دست خودش استخاره کرد

وقتیکه دید نام تو را در کتاب عشق
بغضش گرفت و بر تو سلامی دوباره کرد

شعر مناجات امام زمان(عج)

از بس که تلخی غم هجران چشیده ام
جانی نمانده است برایم…بریده ام

عیب وصال چیست نصیبم نمی شود؟
خیری که از فراق و جدایی ندیده ام

شعر مناجات با امام زمان(ع)

من از دنیا به جز عشقت متاعی را نمی خواهم
من از گل ها به جز عشق گل زهرا نمی خواهم

هوای دیدن کوه و در و دریا ندارم من
به دریای غمت غرقم دگر دریا نمی خواهم

شعر مناجات با امام زمان عج

کوچه را آب زدم با نم مژگان تری
تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری

صبح این جمعه نیامد پدرم گفت دگر
انقدَر گریه نکن , گریه ندارد اثری

شعر مناجات با امام زمان عج

از هر چه توبه کرده ام آقا, گذشت کن
بر این همه توسّلِ بی جا, گذشت کن
حبِّ گناه, مانده بر این, قلبِ عاصِیَم
دارم فقط به دل, غمِ دنیا, گذشت کن

مناجات با امام زمان عج در شب قدر

قبل از آنکه بنویسند جزای همه را

می سپارند به تو قدر و قضای همه را

شب قدر است ولی قدر نمی دانیمت
که تو باید بدهی اجر و سزای همه را

اشعار مناجات با خدا و امام زمان(عج)

به حق خدای شب قدرها
بیا ای دعای شب قدرها

حضور تو تنها نفس می دهد
به حال و هوای شب قدرها

شعر مناجات با خدا و امام زمان(عج)

بازم شب قدره و بیقراری
غلط میخوره رو گونه های خیسم
بازم شب قدره و حاجتام و
یکی یکی با گریه می نویسم

شعر مناجات امام زمان(عج)

باید از بندگی تو به خدایی برسیم
بعد ازاین حبس کشیدن به رهایی برسیم

بی طبیبانگی تو به خدا ممکن نیست
بعد یک عمر دویدن به دوایی برسیم

دکمه بازگشت به بالا