روز وشب ازتو صحبتش زیباست
از تو گفتن چه لذتش زیباست
همنشین گلم ولی خارم
باکریمان رفقاتش زیباست
روز وشب ازتو صحبتش زیباست
از تو گفتن چه لذتش زیباست
همنشین گلم ولی خارم
باکریمان رفقاتش زیباست
به تمنای طلوع تو زمان چشم به راه
به هوای نفست کون و مکان چشم به راه”
سالها میرود و حرف دل من این است
تا به کی صبر کنم ؟تا چه زمان چشم به راه؟
غم فراق تو اصلاً برام کم نگذاشت
لبم که خواست شکایت کند دلم نگذاشت
همیشه درد دلم با تو نیمه کاره گذشت
لبم که باز شد این دفعه گریه ام نگذاشت
تاریکی ام, تا نور یارمه جبین نیست
بی تو گل زهرا, بهاری در زمین نیست
امسال هم با جمعه هایش می رسند و…
تقویم هم بی تو به غیراز نقطه چین نیست
از هجر تو روزگارِ دل جالب نیست
هر چند خرابه است, بی صاحب نیست
ما نیز ز “سادات بنی الـزهرا” ییم
آقا” صله ی رحم” مگر واجب نیست؟
محمد کاظمی نیا
« مناجات با امام زمان عج در وفات حضرت ام البنین (س) »
الا که دست خدایت در آستین باشد
بیا که مانده به در دیده زمین باشد
گناه می کنم اما به خود نمی گویم
شرار قهر تو شاید که در کمین باشد
عیدی رسیده است , که در آن امید نیست
صدها بهار هم برسد , بی تو عید نیست
تکراری و شبیه به هم, چون گذشته ها
امسال هم اگر تو نیایی جدید نیست
بیچاره ماییم و گدای بی نوا ماییم
ما را دعایی کن که محتاج دعا ماییم
هر کار هم کردیم دور از خیمه ات ماندیم
آقا خودت لطفی بکن بی دست و پا ماییم
دریاب این حال بد دنیای ما را
بی تو گرفته دلهره دل های ما را
ای کاش هر کس هم نشینت هست امشب
خالی کند در محضر تو جای ما را
دلتنگ بهاریم بهاری که نداریم
دنبالِ مزاریم مزاری که نداریم
دریاب زمین را به قراری که نداریم
این چشم بیارا به غباری که نداریم
شدم دهان به دهان با غم نبودن تو
دوباره دست به دست قلم گذاشته ام
اگر که جمع کنم من همه دعا ها را
برای آمدنت باز کم گذاشته ام
چنانکه ماه کمالش به نیمه ی ماه است
کمال نیمه ی شعبان بقیه الله است
هزار ساله شرابی ست انتظار ظهور
که هرکه خورد ازآن تا همیشه آگاه است