دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند
ای بهــترین دلیل تبســم ظهــور کن
فصــل کبــود خنده ی ما را مرور کن
چرخی بزن به سمت نگاه غریـب ما
از کوچه های بی کسی ما عبور کن
دلمبه وسعت دنیا گرفته آقاجان!
ازاین زمانه از این جا گرفته آقاجان!
بیادوای غم و غصه ها تویی مولا
برایتوست که دل ها گرفته آقاجان!
چقدر دربه درم بشنومصدایت را
اذان به وقت تماشایچشم هایت را
بگو که شاعرت از توچگونه ننویسد؟
که بین هر غزلی دیدهرد پایت را
از ابتدای غزل بوی سیب می آید
نوای ناله وامن یجیب می آید
غزل که روضه گرفته است وبینروضه او
صدای گریه ابن شبیب میاید
این جمعه زیر پای تو بودن غنیمتاست
یک لحظه هم برای تو بودن غنیمت است
دست مرا بگیر و ببر در خیال خود
در حال و در هوای تو بودن غنیمتاست
درخانه قبر خود براتی بفرست
بر عفو گناهت حسناتی بفرست
گر منتظر یوسف زهرا هستی
از بهر ظهورش صلواتی بفرست
ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن
صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن
چشمم به راه ماند بیا و شبی از این
پس کوچه های خاکی قلبم عبور کن
هنوز حال و هوایی که داشتم دارم
به سینه سوزو نوایی که داشتم دارم
برای درک حضور تو ای گل نرگس
هنوزسعی وصفایی که داشتم دارم
بایدکه به یاریش علم برداریم
ازسینه اوغصه و غم برداریم
در راه ظهور گل زهرا باید
اندازه وسع خود قدم براریم
سید مجتبی شجاع
آقا بنگر سوختن یکدله ها را
سر برده فراق تو دگر حوصله ها را
ما گم شده ی بادیه ی داغ فراقیم
در پای طلب ها بنگر آبله ها را
آقاببخش , بار دگر قلبتان شکست
اینبار جدتان هدف دشمنان شده
ازبس که ما به ظاهر اسلام رفته ایم
شیطان میان باطن عالم نهان شده