شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

انتظار

امسال بیا بهار را حفظ کنیم

چشم و دل بی قرار را حفظ کنیم

جمعه نه,تمام هفته با ندبه ی خود

حیثیت انتظار را حفظ کنیم

هدیه ارجمند

 

کبوترحرم

زابتدای وجودم به من نظر داری

تویی که دم به دم ازحال من خبر داری

طواف کوی تو بالاتر از هزاران حج

به روی گنبد خود بوسه  ی قمرداری

گفتم…

گفتم که بی قرار تو باشم ولی نشد

تنها در انتظار تو باشم ولی نشد

گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد

گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد

باشد باشد

خواهی که لبم پر آه باشد باشد

چشمم به در و به راه باشد باشد

خواهی اگر ای عزیز زهرا این دل

در حسرت یک نگاه باشد باشد

 سید مجتبی شجاع

 

شعار دادن

مردم همه دینشان به باد است این جا

دکان فروش دین زیاد است این جا

شرمنده که کمتر از شما می گوییم

بازار شما کمی کساد است این جا

گفتیم دروغ

هم با سخن و اشاره گفتیم دروغ

هم با کمی استعاره گفتیم دروغ


تا آمدنت لحظه شماری داریم


شرمنده اگر دوباره گفتیم دروغ

 سید مجتبی شجاع

کعبه سبز خدا

می خانه را در میزنم وقتی بیایی

لب را به ساغر می زنم وقتی بیایی

مُحرم نگشتم , کعبه سبز خدا , پس

از کعبه هم سر می زنم وقتی بیایی

امشب دلم آشفته‌ی داغ جوانی‌ست

این روزها بوی قفس دارد زمانه

اندوه و غربت می وزد از هر کرانه 

این روزها دلتنگ دلتنگم شهیدان

کی می رود از خاطر من یاد یاران 

بغض غربت

هستم یتیم لیک پر از شور وعزتم

حُسن ختام و پرچم پایان نهضتم

بابا خوش آمدی که ببینی که شهر شام

افتاده در خروش ز غوغای غربتم 

ای حجت حق

عمریست که وصف تو شنیدیم و ندیدیم

وز باغ تو یک غنچه ی ناچیز نچیدیم

شاها نظری سوی گدایان درت کن

ما دل ز گدا خانه اغیار بریدیم

نذر ظهور …

 چه  نذرها  که  نکردم  برای  آمدنت

بیا   عزیز  که   جانم   فدای   آمدنت

ببین که در شب تاریک بی شما بودن

گرفته  دست  به   بالا  گدای  آمدنت

دریای پر تلاطم خضرا

با اینکه در حوالی چشمم ندارمت

اما هنوز کنج دلم دوست دارمت

یک روز شانه های خودت را به من بده

تا عاشقانه ثانیه ای سر گذارمت

دکمه بازگشت به بالا