عفّت و عصمت تماماً در رکابِ زینب است
نورِ ماهِ آسمان،زیرِ نقابِ زینب است
عزّت و آزادگی،دل باختن بر وجه الحسین
این همه درک کرامت ها،به بابِ زینب است
عفّت و عصمت تماماً در رکابِ زینب است
نورِ ماهِ آسمان،زیرِ نقابِ زینب است
عزّت و آزادگی،دل باختن بر وجه الحسین
این همه درک کرامت ها،به بابِ زینب است
دلبران را دل اسیرِ دلبری زینب است
عاشقان را سر فدایِ سروری زینب است
جن و انسان و ملائک را نگر چون یک به یک
بر کف آنها مدال نوکری زینب است
ای آنکه ناموسِ خدا هستی
پردهنشین عرش، نام توست
جایی که عقلِ ما نخواهد رفت
بالاتر از آنجا مقام توست
ای آنکه ناموسِ خدا هستی
پردهنشین عرش، نام توست
جایی که عقلِ ما نخواهد رفت
بالاتر از آنجا مقام توست
چه کسی مثل تو انقدر اُبهّت دارد!؟
با خدایت چه کسی این همه اُلفت دارد!؟
خون ما پایت اگر ریخت، حکایت دارد
سر شکستن ز غم عشق تو لذت دارد
سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام “حضرت عشق”
سلام سوره ی صبر سلاله ی سادات
سلام ای حرمت باب رحمت و حاجات
تبرک است خاکی که خورده بر کف پات
به شانت اسیه، ام المسیح و هاجر مات
هر که به هر جا رسد از کرم زینب است
بوی خوش کربلا از حرم زینب است
طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش
ملک سلیمان که نیست ، این علم زینب است
هرچه دارند سینه زنها از دعای زینب است
هرچه می بارند قطعا از عطای زینب است
هیئت و بزم و عزا و روضه و هرچه که هست
کلهم از برکت آه و نوای زینب است
برای داغِ حرم او همیشه چون سپر است
صبور باشی اگر,درد و غصه بیشتر است
چگونه صبر نموده بر آن مصائب سخت
کسی که مظهر الله و زینت پدر است
از این که دختر شیر است و خواهر شیر است
بدیهی است بیانش شبیه شمشیر است
برای شیرزن عصر خود شدن کافی ست
همین که خون علی در رگش سرازیر است