ای مقصد تمام دعاهای ما بیا
تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا
جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست
ای آرزوی هر شب احیای ما بیا
ای مقصد تمام دعاهای ما بیا
تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا
جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست
ای آرزوی هر شب احیای ما بیا
بس نیست زمین خوردن این بنده پیاپی؟!
بس نیست شدم پیش تو شرمنده پیاپی؟!
کم زیر قرارم نزدم پشت سر هم
اما توبه رویم زده ای خنده پیاپی
میان بندگانت بدتر از من نیست… تنها من!
تو دستم را گرفتی و اسیر دستِ دنیا… من
گنهکارم؛ به تاثیرِ دعاهایم امیدی نیست
گمانم فاصله افتاده از درگاهِ تو, تا من
دارم اگر از عشق تنها ادعایش را
اما همیشه در سرم دارم هوایش را
او جان به من داده اگر جان مراهم خواست
هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
هیچ کس در عشق تو مانند دل بی تاب نیست
ساقیا هر صاف یکرنگ و روان که آب نیست
بر در درگاه مسجد گفت شیخی زیر لب
میکده خوب است که در بند هیچ آداب نیست
سخت بی معناست,بی معنا عبادت بی علی
پس نصیب کس نمی گردد شهادت بی علی
فرق چندانی ندارد در قباحت با زنا
هر که میخواند نمازی با جماعت بی علی
از کران تا بی کران مولا امیرالمومنین
هر مکان و هر زمان مولا امیرالمومنین
در روایت سی هزار عالم خدا آورده است
در روایت شد بر آن مولا امیرالمومنین
با اینکه سنگین است میزان گناهانم
سر به هوا بودم , ولی حالا پشیمانم
نه دم ز توبه میزنم نه دم ز استغفار
چیزی به غیر از گریه کردن هم نمیدانم
من زبان بسته ام و صوت تو چاووش شده ست
عقل گویا شده, جهل است که خاموش شده ست
سال ها کعبه پریشان همان یک لحظه ست
اینچنین از غم دوریت سیه پوش شده ست
با روی سیه , با دل زنگار گرفته
با این قلم رنگ ز اغیار گرفته
امروز کمی اشک و کمی آه نوشتم
امروز دلم از غمت انگار, گرفته
عالم همه یک نقطه ای از نونِ حسین است
عشق است چنین جاذبه در خونِ حسین است
زیباییِ احساسِ من این است که جانم
آن عاشقِ دیوانه وُ مفتونِ حسین است