پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین
قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین
آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است
نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین
پرورش یافته یِ دامَن زهراست حسین
قبله گاه دل ما قبلـه یِ دلهاست حسین
آسمان سینه زن روضه یِ ارباب من است
نغمه یِ عرش همین است چه آقاست حسین
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
خمارم من خمار باده های زیر ایوانش
مرا شکری است تا هم رشته هستم با خمارانش
نوشتن,آب,بابا را سگ کویش به من آموخت
کسی که صد چو عیسی میشود طفل دبستانش
نگاهی دلربا دارد نگارم
ربوده جزبه اش صبروقرارم
به پست وجاه دنیا دل نبندم
که شاه کربلا شد اعتبارم
یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت هرچه که بودم مرا خرید
مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند «عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید
زائری دیدم که دارد چشمِ تر میآورد
یک نفر هم نذر پاهای تو سر میآورد
کفتری دیدم که از بالابلندِ گنبدت
نذر چوبِ جاروی صحن تو پر میآورد
همیشه سر به هم آریم در لوای شما
سفر به خیر کجا رفته ای فدای شما
چگونه گم شده ای پیش چشمهای همه
کدام راه نهاده است سر به پای شما
دل را به پای ناز تو ای ناز باختم
با این همه شکست ببین باز باختم
اصلا برای اینکه تو هم باورم کنی
اقرار می کنم که از آغاز باختم
جمعه ها خسته و دلگیرتر از هربارم
جمعه ها چشم به راه تو فقط میدوزم
بغض در راه گلو مانده ولی میشکند
مثل یک شمع در این ظلمت شب میسوزم
نگو که نیست بگو دیدها خطا دارد
به هر کجا بروی نور, ردّپا دارد
دروغ بسته به خورشید قاری غیبت
که نصّ اَشرَقتِ الارض, ماجرا دارد
باز غمی در دلِ من جا گرفت
بس که سراغِ گلِ زهرا گرفت
منتظرِ روی توأم ماهِ نو
مُردم از این هجرتِ جانکاهِ تو
رتّل القران امّا باده را ترتیل کن
روزگار دشمنت را سرگذشت فیل کن
از سیاهی ها ببر اندیشه ی پیکار و پس
آیه نصرُ منَ اَلله را خودت تاویل کن