شعر مدح و مناجات

لاله ی خوشبو رضا(ع)

آن روزها دستِ پدرها بس که خالی بود
یک مشهدِ ساده برامان خوش خیالی بود

از چاه های نفت سهمِ ما علاالدین
از عیشِ دنیا سهمِ ما چایِ ذغالی بود

یا اباالحسن

دست من و کرامت تو یا اباالحسن
درد من و طبابت تو یا اباالحسن

گشتم تمام ادعیه ها را نیافتم
زیباتر از زیارت تو یا اباالحسن

جانم امام رضا(ع)

مثل معتاد های گیر مواد
یا گدایان زار کارتن خواب
همه در ها به روم بسته شده
بروم تا کجا امام رضا؟!

کفتر ایوانم

کفتر ایوانم و یار ندیم رضا
رزق مرا می دهد دست کریم رضا

نیست اگر فرصتی بهر زیارت ولی
بال زدم روز و شب دور حریم رضا

یا غریب الغربا

می نشینم که مرا خانهء مادر ببری
تشنه ای را به لبِ چشمهء کوثر ببری

با گناهی ز بهشتِ همه بیرون زده ام
آمدم تا که مرا جنّتِ بهتر ببری

یا امام رضا (ع)

خاک بودم سال‌ها از شوق گلدان شما
در دل من بار خواهد داد احسان شما

هرچه را آموختم از کودکی..،نام تو بود
یا رضا گفته فقط طفل دبستان شما

دل آلوده ام

سنگ دلم که چشمه خروشاند و گریه کرد
در خویش شعله ور شد و سوزاند و گریه کرد

آلوده بود و روی مواجه شدن نداشت
یک لحظه بین خوف و رجا ماند و گریه کرد

ماهِ منیرم

سلامم به سلطان و ماهِ منیرم
سلامم به درگاهِ نِعم‌الامیرم

منم زائرِ صحنِ چشمانِ پاکت
چو دیوانه عمری به دامت اسیرم

آقای من

گنبدت مال خودت من فکر راهی دیگرم
فکر دستی مهربان و سرپناهی دیگرم

گندم صحن تو را خوردم که در فکر حرم
مثل آدم دم به دم درگیر آهی دیگرم

پناهم ده

درد و دل های من فروان است
بگذریم از شما چه پنهان است
پیش تو هر کسی که مهمان است
درد هایش نگفته درمان است

گنبدِ نور

با هر مقام و منصبی در چاه افتاد
هر کس که پیش پات با اکراه افتاد

شب غرق تاریکی شد از آن لحظه ای که
دستش ز دامان رخت کوتاه افتاد

حرم

شد خانه ی امید ما کاشانه ی سلطان
میخانه ی ما بوده سقا خانه ی سلطان

با روی خوش بخشیدنش بدعادتم کرده
هرگز به کم راضی نشد پیمانه ی سلطان

دکمه بازگشت به بالا