شعر مدح و مناجات

دم‌ عیسی مسیح

عاشقانت اگرچه غم دارند
پا به پایش سرور هم دارند

زیر قبه است هرکجا روضه ست
خانه ها حرمت حرم‌ دارند

دیوانه غمت

دل من کرببلا مانده و از دل دورم
چه کنم در قفس جسم چنین محصورم
نرسد دست به جانم به گریبان که رسد
چه کنم صبر اگر که نکنم مجبورم

حبّ الحسین

وقتش رسیده با شما معنا بگیریم
با عشق تو در هر محرّم پا بگیریم

کوچک ترین ها با شما خیلی بزرگ است
قطره شدیم اندازه ی دریا بگیریم

دو قطره اشک که قابل ندارد

 

همینکه با تو زمان حساب خواهد شد
حساب دفتری ام صد کتاب خواهد شد

بدون عشق اگر خانه ای بنا سازم
به یک نسیم یقینأ خراب خواهد شد

یا حسین

من رو به هیچ کس نزنم تا حسین, هست
دل را بریدم از همه زیرا حسین, هست

دربِ ورودیِ دلِ نوکر سه قفله است
در بین خانه یکه و تنها حسین, هست

زودتر آمده‎ام

زودتر آمده‎ام زودتر احسان بکنی

اول صبح نگاهی به گدایان بکنی

باز هم روز سه‎ شنبه شده‎ام مهمانت

رسم این است پذیرایی مهمان بکنی

رنگِ روضه

پَر در می آورم
هرجا که نامِ نامی دلبر می آورم
تااوجِ آسمان
پَر می زنم پیاله نَه کوثر می آورم

محرم تموم شد

 

 

یه فکری برای
وصالم کن ارباب
اگه کم‌گذاشتم
حلالم کن ارباب

تو کشته ی اشکی

عقیده ی همه یاران به اتفاق این است
که اشک شور بیاد حسین شیرین است

کنار قتلگه تو به گریه جان دادن
ز وعده ها که به خود داده ام یکی این است

گفتم که توبه میکنم

 

تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت

عمر گرانم پای این و پای آن رفت

گفتم که توبه میکنم این ماه اما


توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت

روزشمار من

 

ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی

روزشمار من پر از گناه شد نیامدی

سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام

هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی

یابن الحسن

هر کس که در این میکده زحمت نکشیده
راه کجِ سِیرش به سعادت نکشیده

مردم به تملق به بزرگی نرسیدند
شاهیم به احسان تو, منت نکشیده

دکمه بازگشت به بالا