شعر مدح و مناجات

عشق

آفریدند تو را تا که مسیحا باشی

عزت و عاطفه را مظهر و معنا باشی

آفریدند تو را نام نهادند حسین

تا که جانسوزترین واژهدنیا باشی

اگر نظر ننماید امام رضا(ع) سخت است

قسم به عشق, جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر, دوری از بکا سخت است

وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت

 #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان

پایانِ مهمانی و دیگر فرصتی نیست

دل کندن از این سفره کار راحتی نیست

از خوب هایِ خوب تا بدهایِ بد را

قلبا پذیرفتی و گفتی: دعوتی نیست!

سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن

 

#شعر_مناجات_با_خدا

  1. سفره دارد جمع می گردد, گدا را عفو کن

باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

دیگر از این توبه ها دارم خجالت می کشم

یا رب این شرمنده غرق خطا را عفو کن

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

#امام_زمان

با “محبت” آمدی, صید کمندم کرده ای

با همین ترفند ساده, پایبندم کرده ای

بی بهاتر از همه هستم ولی با لطف خود

در میان عاشقانت ارجمندم کرده ای

آقای من

تا به کی از تو و از فاصله ها باید گفت؟
تا به کی از تو و آن زلف رها باید گفت؟

تا به کی رنج فراق رخ تو باید برد؟
تا به کی شور غزل را به نوا باید گفت؟

آقای من

ای زلف تو هم هندسه هم شخص مهندس
تاریخ بنا از مژه فرمود مؤسس

ما جز الف قامت تو هیچ نگفتیم
شد دال در این مساله بالای مدرس

یا عزیز الله

هر روز صبح زود , به آقا سلام کن
یا گریه کن برای غمش یا سلام کن
گر مثل من به کرب و بلایش نرفته ای
هر جا نشسته ای ز همانجا سلام کن

کاری بکن که رو نزنم بر کسی بیا…

#مناجات_با_خدا

یادت دلیل گریه‌ی پنهانی من است

نامت انیس این دل زندانی من است

نـیمه شب آمدم که نبینی رخ مرا

بـار‌ گناه علت پـنهانی من است

عبدالحسین هستند کل خاندان من

#مناجات_با_خدا

دلگیری از دستم خدای مهربان من
بند آمده از ترس خشم تو زبان من

دنیا خریدم آخرت از پیش چشمم رفت
کاری بکن برعکس شد سود و زیان من

سر ما ذبح کنید بر سر ایوان نجف

#مدح_امیرالمؤمنین_علیه‌السلام

بنویسید مرا بنده‌ى سلطان نجف
بنویسید که عالم همه قربان نجف
ما غباریم..غبارى زِ خیابان نجف
بنویسید على را گُلِ گلدان نجف

علی ولی الله

#مدح_امیرالمومنین

ابر قدرت, امیرالمؤمنین است
علی شاهنشه عرش و زمین است

اگر تیغش کسی را لمس کرده
دونیمش کرده ,ضربت آهنین است

دکمه بازگشت به بالا