شعر مدح و مناجات

شعر مناجات با خدا

الهی چه می خواهی از بنده ات؟
که یک عمر بوده ست شرمنده ات

الهی شکسته پر و بال من
به هم ریخته حال و احوال من

شعر مناجات با خدا

روزگاری ست که با تو سر دعوا دارم
که چرا دست چرا قلب چرا پا دارم؟

من که دیروز کنارت به عبادت بودم
این چه عشقی ست که امروز به دنیا دارم

مناجات و روضه امام حسین(ع)

تا که از جانب تو لن آمد
چقدر خیر سوی من آمد
یاده کرببلایت افتادم…
تا که حرف از خود وطن آمد

شعر مناجات با خدا

طُــرفهُ العِـینی سراپای وجودم را گرفت
از خُدا , تا در جهان اذن ورودم را گرفت

خواستم بودونبود من شود اینگونه شد
از منِ دُنیــا زده , بودونبودم را گرفت

شعر مناجات با امام رضا(ع)

شبیه یه تسبیحِ پاره س دلم
آوردم خودت رو به راهش کنی
بخوای, بهتر از روزِ اول میشه
فقط کافیه که نگاهش کنی

شعر مناجات با خدا

با صدای ربنا هردم به هنگام وضو
نام زیبای تو را آهسته نجوا می کنم

بعدمغرب وقت افطار وزمان عاشقی
بازیارت نامه ات سجاده راتا می کنم

شعر مناجات با خدا

در سینه مانده آهم , خیلی دلم گرفته
خسته از اشتباهم , خیلی دلم گرفته

بر نفس خود اسیرم , از شرم سر به زیرم
از بس که رو سیاهم خیلی دلم گرفته

شعر مناجات امام زمان(عج)

این روزها دیگر کسی یاد شما نیست
دیگر کسی با نام هایت آشنا نیست

مثل گذشته نیست دیگر کارهامان
شبهای جمعه روی لبهامان دعا نیست

شعر مناجات امام زمان(عج)

نگو چرا ز نخل غم ثمر درست می کنم
برای تیر هجر تو جگر درست می کنم

تمام روز را تو زخم می زنی به بال من
و من ز صبح تا به شام , پَر درست می کنم

شعر مناجات با امام زمان(عج)

آقا قسم به جان شما خوب می شوم
باور کن آخرش به خدا خوب می شوم

این روزها ز دست دل خویش شاکی ام
قدری تحملم بنما… خوب می شوم

شعر مناجات با خدا

غروب شد ؛ ” لَکَ صُمنا ” در این سرا پیچید
میان خانه ی دل عطر ربنا پیچید
و در بهار مناجات عاشقان هر شب
” نَصَبتُ وَجهیِ ” صائم به هر کجا پیچید

شعر مناجات با امام حسین(ع)

بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم
جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم

مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم
ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم

دکمه بازگشت به بالا