شعر مدح و مناجات

شد فصل دستبوسی سلطان سامرا

شد فصل دستبوسی سلطان سامرا
بر تخت دل سوار شده روح کبریا

تاثیر کرد سوز دعاهای پشت در
تا شد نوای فاطمه”ای منتقم بیا”

آسمانی ها مسلمان توأند

آسمانی ها مسلمان توأند
یک به یک آنها غلامان توأند

عرشیان که جای خود,آقای من
فرشیان مبهوت و حیران توأند

چشمت شراب ناب و دلم درهوای تو

چشمت شراب ناب و دلم درهوای تو

۰ چشمان من عزیز دلم خاک پای تو

درهر نماز من تو فقط جلوه میکنی

ای من فدای جلوه ی بی منتهای تو

ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم

ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم
باطناً دارم توسل میکنم در میزنم

روی بال حضرت جبریل پروازم دهند
آن زمانی که سر تیغ علم “پر” میزنم

خیال روی تو می پرورد خیال زمین

خیال روی تو می پرورد خیال زمین
جلالت تو شده باعث جلال زمین

همیشه واهمه از رفتن تو داشت ولی
تو آمدی نجف و تخت شد خیال زمین

قلم در دست من دریای دردم

قلم در دست من دریای دردم

دوات آماده اما سرده سردم

نگاهی کن بر این چشمان خیسم

توکلت علی الله مینویسم

با گریه مانوسم نه یک ماه و دو ماهی

با گریه مانوسم نه یک ماه و دو ماهی

شد گریه ام باب فیوضات الهی

هر روزو شب کارم سلام ِ برحسین است

با این امیدی که کنی سویم نگاهی

همه ی دل خوشی من علم توست حسین

همه ی دل خوشی من علم توست حسین
خاطراتم همگی در حرم توست حسین

بهترین چیزی که در محشر به دردم میخورد
شک ندارم که فقط اشک غم توست حسین

ما را بنویسید به نام علویون

ما را بنویسید به نام علویون
شاهان جهانند غلام علویون

صد شکر خدا را که از آن روز ازل دل
یک مرتبه افتاد به دام علویون

خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

 خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

باشد به دست باکرم او نگاه خلق

راه علی برو که ره حق ره علیست

حتی اگر به سمت دگر بود راه خلق

شمس الارضین , ماه سماوات علی است

شمس الارضین , ماه سماوات علی است
سرمنشاء نور و باب خیرات علی است
هر سو که به معراج , نبی سر چرخاند
می دید که در اوج کمالات علی است

ما نوکرت هستیم دیارت,قرن ماست..

ما نوکرت هستیم دیارت,قرن ماست..
ما بلبل صحنیم که بامت چمن ماست

هرشب؛ همه محتاجِ همین در زدن هستیم
سینه زدنِ ما همه اش در زدنِ ماست

دکمه بازگشت به بالا