درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی
تیغ در دستش گرفته در جَمَل مِثلِ علی
از دل یک خار می گیرد عَسَل مِثلِ علی
با تبر انداخت او صدها هُبَل مِثلِ علی
درشجاعت در جسارت درمَثَل مِثلِ علی
تیغ در دستش گرفته در جَمَل مِثلِ علی
از دل یک خار می گیرد عَسَل مِثلِ علی
با تبر انداخت او صدها هُبَل مِثلِ علی
کسی دکان نگشوده ست بی جواز علی
که رزق هیچ کسی نیست بی نیاز علی
خدا به داد ترازوی عادلان برسد
اگر حساب بسنجند با تراز علی
ساقی شبیه ساقی کوثر نیامده
جز او کسی به جای پیمبر نیامده
جز او برای فاطمه همسر نیامده
از کعبه جز علی احدی در نیامده
یعنی کسی به پاکی حیدر نیامده
امدم پشت در خانه ی آقای کریم
میکشم بر سر خود خاک کف پای کریم
در این خانه ز مقدار نباید دم زد
با همه فرق کند شیوه ی اهدای کریم
بخت و اقبال دلم واشد به دستان حسن
بی سر و پایی ام آقا شد به دستان حسن
قطره قطره حب مولا در دلم بارید اگر
اصلا انگاری که دریا شد به دستان حسن
چه ببینم چه نبینم؛؛انتظارش کافی است..
من بهشتش را نمیخواهم؛؛کنارش کافی است
هر کسی یک یا حسینی گفت زهرا میخرد
یک دعای او به صد ایل و تبارش کافی است
یه عمره که با قاب عکس حرم
شب و روزمو هقهق میکنم
بذار اربعین زائر تو بشم
وگرنه از این دوری دِق میکنم
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین
می نشینم , در خیالم با تو خلوت می کنم
باز هم دل را به پابوسیت , دعوت می کـنم
می روم با سر فرو , بین فُراتِ اشکِ خویش
“ارتمـاسی”هم شده غـسـل زیارت می کنم
یا أکرمَ الکِرام, و یا أشفق الشفیق
یا أجودَ الجواد, و یا أرفقَ الرفیق
دلبسته ام به لطف تو یا رکنی الوثیق
همسایه ام برای تو یا جاری اللَصیق
همان خدا که برایم بلا تراشیده
میان درد و بلا هم دوا تراشیده
اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید
گلایه ای نکنم او چرا تراشیده
هر وقت پایان محرم میشود پیدا
این دل بهم میریزد و غم میشود پیدا
من گشته ام, در هیچ جا پیدا نخواهد شد
حال خوشى که زیر پرچم میشود پیدا