شعر مدح و مناجات

رونق گرفت از غم تو زندگانی ام

رونق گرفت از غم تو زندگانی ام
ای یار مهربان به کجا میکشانی ام ؟

حالا که پیرمرد شدم کیف میکنم
چون وقف روضه بود تمام جوانیم

هر وقت حرف دیدن یارست لن هم هست

هر وقت حرف دیدن یارست لن هم هست
دل کندن از دلبستگیها, از وطن هم هست
گفتم همه جمعند شاید جاى من هم هست

در باغ اگر گل هست, پهلویش چمن هم هست

ای اهل درد چشم ترم را بیاورید

ای اهل درد چشم ترم را بیاورید
آهی که بود دور و برم را بیاورید

باید به سوی خیمه‌ی یارم سفر کنم
تا فرصت است بال و پرم را بیاورید

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد

کسی , زبانِ مـنِ لال را نمی فهمد
دلیـلِ اصلیِ این حال را نمی فهمد

شبیه میوه ی آفت زده ست بر شاخه
کسی که دردِ منِ کــال را نمی فهمد

چشمان ما به قدر دو دریا حسینیه ست

چشمان ما به قدر دو دریا حسینیه ست
امن است ساحل دل ما تا حسینیه ست

ما تکیه میزنیم به این تکیه ها فقط
چون تکیه گاه حضرت زهرا حسینیه ست

قسم به قافله سالار ظهر عاشورا

قسم به قافله سالار ظهر عاشورا
قسم به چادر خاکی حضرت زهرا
قسم به نخل رشید حرم ابو فاضل
قسم به پیکر درهم شکسته ی سقا

بیمارها دارالشفا را می شناسند

بیمارها دارالشفا را می شناسند
اینجا تمام دردها را می شناسند
اینجا غریب و آشنا فرقی ندارد
اینجا غریب و آشنا را می شناسند

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام

این من و هجر تو و حال به هم ریخته ام
رحم کن بر من و احوال به هم ریخته ام

منم آن عاشق جامانده ی روز عرفه
سر به زیرم سر اعمال به هم ریخته ام

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم

تمام زاویه ها را کشیده ای قائم
آهای سرو قدِ سرترین ! سرت سالم

غزال ” اُم ولد ” نور چشم های جواد
پدر بزرگ شب قدر – حضرت قائم –

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود

علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود
علی سعی و صفا زمزم علی محبوب خالق بود
علی تورات موسی بود علی انجیل عیسی بود
علی داماد پیغمبر علی محبوب زهرا بود

جان به قربان علی و آل او

جان به قربان علی و آل او
بهترین القاب عالم مال او
دست ما و گوشه ای از شال او
سایه دارد بر سر ما بال او

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی

عالم فدای یک سر موی تو یاعلی
منظومه ی تمام نمای خدا علی

عادت به سجده سمت نجف دارد این سرم
“أصبحت زائرا لک یا…” مرتضی علی

دکمه بازگشت به بالا