قلم بزن به دل اختیار جبری را
به کیش خویش درآور دوباره گبری را
تباهیم ,برهوتم ,مگر تو اندازی
به آسمان کویرم گذار ابری را
قلم بزن به دل اختیار جبری را
به کیش خویش درآور دوباره گبری را
تباهیم ,برهوتم ,مگر تو اندازی
به آسمان کویرم گذار ابری را
گرچه اهل معرفت بسیار گفتند از حسین
سخت درماندند چون هر بار گفتند از حسین
از علی گفتند در بزم خصوصی , عارفان
عاشقان با گریه در انظار گفتند از حسین
با جرم بی حساب و سراپای سوخته
پر میزنیم سمت حرم های سوخته
پر میزنیم تا حرم کربلایی ات
ای سر بریده ی غم عظمای سوخته
ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سکر بی اندازه ی ادراک ها
جذبه ات کابوس نامردان و ذکر نام تو
قوّت قلب تمام مردها, بی باک ها
چیزی به جزنامت برای ماسندنیست
جزحرف عاشق هیچ چیزی مستندنیست
این خانه لو رفته ست در جمع گدایان
اینجا کسى که دست خالى میرود نیست
ذوب در کرب و بلا را که بلا کافی نیست
حال بیمار تو را درد و دوا کافی نیست
آنقدر تشنه ی وصلم که در این کاسه اگر
هر قدر باده بریزی به خدا کافی نیست
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم
تهران اگرچه مثلِ مشهد,مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم
من آفــریــده شـدم پـای باء بسم الله
بـه پـای نقـطه ی تـنـهای باء بسم الله
شـروع میشود آیـات سـوره های خـدا
بـه نـامِ نــامــیِ زیــبــای باء بسم الله
ذوالفقاری که حق به لب دارد
روح از مشرکان طلب دارد
ذوالفقاری که برق تا میزد
لشکری صف نبسته جا میزد
شکر خدا که نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست
ذکر علی عبادت مختص شیعه است
این اسم اعظم است که ورد زبان ماست
ازجمعه های بی تو چه دلگیرمیشوم
جان خودم ز جان خودم سیرمیشوم
با هر نفس که میکشم اقرار میکنم
از این نبودنت به خدا پیر میشوم
تو لب گشا و بگو جان , ببین برای شما
هزار مثل منی میشود فدای شما
تمام خواب و خیالم همین شده یک روز
به روی خاک بیفتد سرم به پای شما