لیله ی قدر ِ چشم تر اینجاست
چون خدا هم که تا سحر اینجاست
قبر شش گوشه ای که خوابیده؛
زیر پای پدر, پسر, اینجاست
لیله ی قدر ِ چشم تر اینجاست
چون خدا هم که تا سحر اینجاست
قبر شش گوشه ای که خوابیده؛
زیر پای پدر, پسر, اینجاست
با نفختُ ریختند در ما خدا را بیشتر
در دل ما فاضل خاک شما را بیشتر
14 معصوم را در گریه هایم خوانده ام
عاشقم من روضه اهل کسا را بیشتر
گریه در وقت سحر حال بکا می خواهد
این گدا حال بکا را ز شما می خواهد
سائلت تا در این خانه نفس ها زده است
تکه ای نان ز شما آل عبا می خواهد
گوشه ی هیئت ارباب سگی بی سر و پا
دین ما مدیون صبر و انقلاب زینب است
روشن این عالم ز نور آفتاب زینب است
چشم خود را زیرپای خواهر خود می گذشت
حضرت عباس هم خانه خراب زینب است
تا پای عشق تو میان سینه وا شد
برق دو چشمانم به همراهش رها شد
چشم همه سمت من بیچاره آمد
پس نوکرت آواره پس کوچه ها شد
عشق شیعه محو دشمنهای بی بی زینب است
دشمن ما دشمن بابای بی بی زینب است
ماه را شبها اگر در قرص کامل یافتی
شاد باش این چهره ی زیبای بی بی زینب است
براى آنکه بیایى به جاده مى نگرم
براى تو چقدر حرف دارد این جگرم
هنوز هفته به هفته پَرَم زمین گیر است
هنوز بال ندارم به آسمان بپرم
باید بساط گریه و اشکی به پا کرد
فکری برای این دل بی دست و پا کرد
دیگر تمام خلق فهمیدند که هستم
باید برای آبرو فکر عبا کرد
از روز اول دل به عشق تو سپردم
جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم
حرف تو که آمد وسط … مثل همیشه
دندان حسرت را به روی هم فشردم
جان رافقط به مقدم جانان فدا کنید
قد رافقطبه محضرمولا دوتا کنید
فرقی نمی کند که بگویید علی علی
یا دررکوع وســجده خدایا خدا کنید
خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد
بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد
علی ظاهر علی باطن علی اول علی آخر
خدا میخواست تا آخر یکی بالا نشین باشد
وحـــی آمد که شوم پیک , بسازم غزلی
تا شوم شاعر درباری احســــاس , ولی
دیدم امکان تخیــل به سرم ساخته نیست
نه فعـــــولن نه فعــــــلتُ فعلاتن فعلی