شعر مدح و مناجات

امیر المومنین

خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد

بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد

علی ظاهر علی باطن علی اول علی آخر

خدا میخواست تا آخر یکی بالا نشین باشد

شعر مدح مولا

وحـــی آمد که شوم پیک , بسازم غزلی
تا شوم شاعر درباری احســــاس , ولی
دیدم امکان تخیــل به سرم ساخته نیست
نه فعـــــولن نه فعــــــلتُ فعلاتن فعلی

شعر مدح امام حسین ع

نران بیمار عشقت را , گدایی نابلد هستم

شما بر تخت شاهی و من که بر نمد هستم

من از آن چشم غمازت بسی لطف و کرم دیدم

ولیکن تازه فهمیدم چه بد هستم چه بد هستم

شعر مدح مولا

گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد

یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد

من نمی‌گویم چه دارد این علی آنقدر گویم

از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد

مشهدالرضا

سرچشمه های جود و کرممشهدالرضاست

سرمنشا وجود و عدم مشهدالرضاست

هستند کربلاو مدینه , نجف ولی

در معنی لغات , حرممشهدالرضاست

علی النقی علیه السلام

بر دل نشسته شوق زیارت به عشق تو

دارم همیشه عرض ارادت به عشق تو

با جامع کبیره ی تو عشق می کنم

من هم شدم ز اهل عبادت,به عشق تو

اشعار فراق امام زمان عج

سوز اشک و ناله ام چاره درد و غم نشد

یک نفس از سوز من بین خیالت کم نشد

چاره ای بر زخم دل میکردم اما هیچکس

همچو یاد دلبرم بر زخم من مرهم نشد

بر تشنه محال است

بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از کوثرشان جام شرابی نفرستند

بین دو حرم هروله کردیم… محال است

از چشمه ی زمزم می نابی نفرستند

کربلا: کل دین اسلام است

کربلا: کل دین اسلام است

صورتی از مقـابـله با کفر

نه فقط یک زمین خاکی,که

یک عقیده ست: ازخدا تا کفر*

نگاهت را مگیر آقا

نگاهت را مگیر آقا خدا را خوش نمی آید

گدایت را مکن رسوا خدا را خوش نمی آید

من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم

بیا رّدم مکن لیلا خدا را خوش نمی آید

روضه سید الشهدا ع

تا گره باز شد از ابرویش

نیزه ای بوسه زد به پهلویش

دست بر جای زخم نیزه گرفت

ناگهان دید زخم بازویش

خاک نجف

صحن نجف؛ یاسین و الرحمن  چه می چسبد 

جاری شدن در کوثر قرآن  چه می چسبد

وقت زیارت خوب می فهمم که با مولا 

همسایگی در روضه ی رضوان چه میچسبد    

دکمه بازگشت به بالا