شعر مدح و مناجات

شعر مناجات با امام حسین (ع)

باید بساط گریه و اشکی به پا کرد
فکری برای این دل بی دست و پا کرد
دیگر تمام خلق فهمیدند که هستم
باید برای آبرو فکر عبا کرد

شعر مناجات امام زمان عج

از روز اول دل به عشق تو سپردم

جمعه به جمعه بین ندبه غصه خوردم

حرف تو که آمد وسط … مثل همیشه

دندان حسرت را به روی هم فشردم

شعر مدح مولا

 

جان رافقط به مقدم جانان فدا کنید

قد رافقطبه محضرمولا دوتا کنید

   فرقی نمی کند که بگویید علی علی

یا دررکوع وســجده خدایا خدا کنید

امیر المومنین

خدا میخواست تا آخر علی نقش آفرین باشد

بر این انگشتری نام علی نقش نگین باشد

علی ظاهر علی باطن علی اول علی آخر

خدا میخواست تا آخر یکی بالا نشین باشد

شعر مدح مولا

وحـــی آمد که شوم پیک , بسازم غزلی
تا شوم شاعر درباری احســــاس , ولی
دیدم امکان تخیــل به سرم ساخته نیست
نه فعـــــولن نه فعــــــلتُ فعلاتن فعلی

شعر مدح امام حسین ع

نران بیمار عشقت را , گدایی نابلد هستم

شما بر تخت شاهی و من که بر نمد هستم

من از آن چشم غمازت بسی لطف و کرم دیدم

ولیکن تازه فهمیدم چه بد هستم چه بد هستم

شعر مدح مولا

گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد

یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد

من نمی‌گویم چه دارد این علی آنقدر گویم

از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد

مشهدالرضا

سرچشمه های جود و کرممشهدالرضاست

سرمنشا وجود و عدم مشهدالرضاست

هستند کربلاو مدینه , نجف ولی

در معنی لغات , حرممشهدالرضاست

علی النقی علیه السلام

بر دل نشسته شوق زیارت به عشق تو

دارم همیشه عرض ارادت به عشق تو

با جامع کبیره ی تو عشق می کنم

من هم شدم ز اهل عبادت,به عشق تو

اشعار فراق امام زمان عج

سوز اشک و ناله ام چاره درد و غم نشد

یک نفس از سوز من بین خیالت کم نشد

چاره ای بر زخم دل میکردم اما هیچکس

همچو یاد دلبرم بر زخم من مرهم نشد

بر تشنه محال است

بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از کوثرشان جام شرابی نفرستند

بین دو حرم هروله کردیم… محال است

از چشمه ی زمزم می نابی نفرستند

کربلا: کل دین اسلام است

کربلا: کل دین اسلام است

صورتی از مقـابـله با کفر

نه فقط یک زمین خاکی,که

یک عقیده ست: ازخدا تا کفر*

دکمه بازگشت به بالا