سینهزنها خوندلها خوردهاند
بار خود را تا به منزل بردهاند
هرچه ما با او پی بیعت شدند
لفظ منها ما شد و هیئت شدند
سینهزنها خوندلها خوردهاند
بار خود را تا به منزل بردهاند
هرچه ما با او پی بیعت شدند
لفظ منها ما شد و هیئت شدند
یکتا دلیر عرصه ی عاشور, زینب است
پاک از پلیدی و ز گنه دور , زینب است
چون درک هیچ کس به مقامش نمی رسد
در کنه خویش , واله و مستور زینب است
خدا را شکر مهمان حسینیم
به لطف تو سر خوان حسینیم
خدا را شکر هیئت خانهء ماست
پذیرای محبــــــان حسینیم
در سیر دل جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
زخم فراق ها همه تعمیر میشود
وقتی دلی به گریه نمک گیر میشود
زائر سرای حضرت زهراست روضه ها
هرجا که شهر دوست به تصویر می شود
ما گرفتار علمدار تو هستیم حسین
از ازل یار علمدار تو هستیم حسین
سمت نوکری ما سمتی دیرینه است
عبد دربار علمدار تو هستیم حسین
میرسد روزی که بی چون و چرا می بینمت
میرسد روزی که ای شاه وفا می بینمت
عامل وصل من و تو ذوق بارانی بود
میرسد روزی که با حال بکا می بینمت
چادر ببند بر کمرو انقلاب کن
شام خراب را سر شامی خراب کن
از ما مدافعان حرم انتخاب کن
روی تمام سینه زنانت حساب کن
اهل بهشت و در وسط حوض کوثریم
چون ما فقط گدای گدایان حیدریم
ما خود به خود فقط به خدا وصل می شویم
چون ما دخیل چادر زهرای اطهریم
شکر خدا که گریه کن شاه عالمیم
درچشم خلق از کرم او مکرمیم
پایان نمیرسد غم ما بی عزای او
ما موج عشق از دل طوفان ماتمیم
بعد عمری نوکر در حسرتم دیدار را
کار را ول کرده ام چسبیده ام دلدار را
من غلامی میکنم او خوب شاهی می کند
حق نگیرد از من این ارباب و این دربار را
بپذیرید عرض تسلیتِ
سینه ها, دست ها, بدن ها را
بپذیرید سرسلامتی ِ
روضه خوان ها و سینه زن ها را