شعر مدح و مناجات

معنی فاصله ها چیست

معنی فاصله ها چیست برایم بنویس

درد این واژه سرا چیست برایم بنویس

تو تماشاگر من بلکه نه من فاصله ای

علت دوری ما چیست برایم بنویس

محتشم اول راه !

لـیلی دم در مـنتظـر آمـدنـم بود

عطر نفسش علت مجنون شدنم بود

تا گم نشوم یأسنشانم شد و داغش*

یک لاله ی افسرده گل پیرهنم بود

ما آدم توایم

باید برای مثل تو گریانمان کنند

هم صبح هم غروب پریشانمان کنند

باید برای مثل تو ابر بهار شد

باید برای مثل تو بارانمان کنند

لب تشنه

هر صبح و شام گریه کنم من برای تو

برآن غروب پرغم کرب و بلای تو

 بر آن دمی که مثل مدینه شرر زدند

بر گوشه های چادر و بر خیمه های تو

منجی مهر

ای پادشه دل ها داد از غم تنهایی

جانم به لبم امد وقت است که باز ایی

فریاد از این غم ها بی داد زبی یاری

ای یار و حبیب ما وقت است که باز ایی

به گودال خیره است

این قد خمیده ای که به گودال خیره است

مظلومه ی تمام زنان عشیره است

او صاحب مراتب ایمان و غیرت است

اسطوره ی مقاومت و صبرو عفت است

رطب نخل نجف

نمک شور دو چشمت به زمین میریزد

خنده کردی زلبت در ثمین میریزد

دست خود را بکشی عرش برین میریزد

از نخ تار عبات حبل متین میریزد

بین ما فاصله ها

دیدن روی شما کاش میسّر می شد

شام هجران شما کاش که آخر می شد

بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند

کاش این فاصله با آمدنت سر می شد

میان خاطره هایم

یک شب میان خاطره هایم قدم زدم

حال خوشی برای دل خود رقم زدم

بی وقفه از تو گفتم واز عشق دم زدم

گشتی دوباره دور و بر آن حرم زدم

تا همان لحظه ای که جان دارم

تا همان لحظه ای که جان دارم

از شــما دســــت بر نمی دارم

حـضـــــرت شاه یک نظر بنمـــا

از گــــــدایان خـــــــــیل دربارم

من ذره ام

من ذره ام به لطف تو خورشید می شوم

یعنی شما هر آنچه بخواهید می شوم

من آن ابوذرم که به جرم محبتت

در دور دست چشم تو تبعید می شوم

غلام حلقه به گوش

اگرچه بر سر کویت غلام حلقه به گوشم
اگرچه وقف تو باشد تمام جوش و خروشم
هزار جهد بکردم که سر خویش بپوشم

نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

دکمه بازگشت به بالا