شب دیده ام به جمال تو شده روشن ای مه منتجب
که زخواب وخور توفکنده ای ,من ِ خسته ای شه منتخب
چه نموده با دل بینوا میِ بی عنب لبِ چون رطب
که گذشته از سر من دگر زحلال و منکر ومستحب
شب دیده ام به جمال تو شده روشن ای مه منتجب
که زخواب وخور توفکنده ای ,من ِ خسته ای شه منتخب
چه نموده با دل بینوا میِ بی عنب لبِ چون رطب
که گذشته از سر من دگر زحلال و منکر ومستحب
آنانکه عابدند به وقت اذان خوشند
آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند
از هر دو تا نگار یکی ناز می کند
عشاق روزگار یکی در میان خوشند
من از این نفس از این بی سرپا خسته شدم
خودم ازدست خودم آه خدا خسته شدم
اینکه هر روز بیایم تو مرا عفو کنی
بروم باز خطا پشت خطا خسته شدم
من گم شدم,پیدا ترین پیدا کجایی
ای معنیِ معنا ترین معنا کجایی
ای افتاب روشن شب های سردم
محبوب من,اقا ترین اقا کجایی
خدا به هر که شبی عاشقانهتر داده
دو چشم جاری و اشکی روانهتر داده
زمان خلقت عالم خدای عشقپسند
به عاشقان جگری پر زبانهتر داده
خمپاره پارههای دلم را نشان گرفت
آتش به خانه دل پیر و جوان گرفت
خمپاره سمت صحن حرم رفت و ناگهان
خورشید شعله ور شد و در آسمان گرفت
شب جمعه حرم یار حسین را عشق است
ذکرمان اول هر کار حسین را عشق است
به گمانم که ملاقات کنی حیدر را
گر بگویی صد و ده بار حسین را عشق است
اگر کریم تویی مابقی گدا هستند
همیشه در طلبت دست بر دعا هستند
طبیب را چه نیازی ست, نسخه کافی نیست
تمام مردم این شهر مبتلا هستند
سرمایه ام همین دو سه خط شعر ساده است
چشم امید من به شما خانواده است
مستی من نه زیر سر جام و باده است
تاثیر چشم های شما فوق العاده است
ابری به بارش آمد وباران عشق ریخت
جانی دوباره برتن بی جان عشق ریخت
جبریل آمد و هورب ّ الکریم خواند
آیات محکمات به قرآن عشق ریخت
اصلا حسین این دل ما دست مجتباست
اصلا حسین دست شما دست مجتباست
باشد … برات کرببلا را نمی دهی ؟
اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست
من غریبم , و یار می خواهم
بی قرارم, قرار می خواهم
در دهانم دروغ و صد نیرنگ
ذکر لیل و نهار می خواهم