شعر مدح و مناجات

روز امتحان

مادرم روز امتحان شده است

وقت رفتن به آسمان شده است

از غریبی وبی کسی حسین

دشمن دون چه شادمان شده است

آقا چه می شود

آقا چه می شود به غلامت کرمکنی

با گوشه نگاه دلش را حرم کنی

ازبس  که با گنه دلتان را شکسته ام

لایق نیم نگه به دل مضطرم کنی

باران ناگهان

هرکه از دام عشقت آزاد است, خلق او را اسیر می گویند

هرکسی گفت بی نیاز از توست, تازه او را فقیر می گویند 

عشق بیماری فراگیری ست, که اگر منشاش نگاه توست

نام ما را که مبتلای توئیم, در صف مرگ و میر می گویند 

هادی اهل جهان

خورشید پر تلألو هفت آسمان شدی

ذی الحجه شهیر زمین و زمان شدی

با ( اهدنالصراط ) تو شد راه , مستقیم

وقتی که حمد خواندی و تفسیر آن شدی

محال است محال

شاید که کمی سوز به آهت بدهند

در دهر کمی حشمت و جاهت بدهند

اما دگر این امر محال است محال

بی حب علی بهشت راهت بدهند

 

سید مجتبی شجاع

 

بده در راه خدا

بده در راه خدا من به خدا محتاجم

من به بخشندگی آل عبا محتاجم

از قنوت سحر مادرتان جا ماندم

پسر حضرت زهرا(س) به دعا محتاجم

برگرد

برگرد و شام ظلمتمان غرق نور کن

دل های پر زماتم مان پر سرور کن

هر جمعه با نیامدنت خرد میشویم

برگرد و باز چهره ی ما پر غرور کن

تنها زتو قصیده ی هجران شنیده ایم

یک بار شعر آمدنت را مرور کن

ای آخرین مسافر دنیا بیا شبی

از کوچه ی غریب دل ما عبور کن

((دل مرده ام قبول ولی ای مسیح من))

((یک جمعه هم زیارت اهل قبور کن))

ای آخرین امید مکن نا امیدمان…

مولا به جان حضرت زهرا”س”ظهور کن

 هاشم مصطفوی

 

به من رسید

قدم زدی و ردّ پا به من رسید

نفس کشیدی و هوابه من رسید

نیامدی , نیامدی, نیامدی

فقط بیا , بیا ,بیا به من رسید

کربلای فقیران

طفل دلرا به نیل اشک سپرد
زائری که رسید خسته حرم

باور چشم­­های او نشدند

گنبد تو , دل شکسته , حرم

التماس فقیر

این همه مستجیر مال شماست

التماسفقیر مال شماست

مرددیروز حضرت امروز

ازاحد تا غدیر مال شماست

ضجه میزند

بلند بلند پیمبرتان ضجه میزند

بر آنچه آمده سرتان ضجه میزند

کرببلا که نیست قیامت به پاشده

ارض و سمای محشرتان ضجه میزند

شبیه زهرا

مشغول به دلبر ی ز بالا شده ای

زهرا , چقدر شبیه زهرا شده ای

امشب من و مادرت نگاهت کردیم


با چادر مادرم چه زیبا شده ای

دکمه بازگشت به بالا