حمدُ لِلّه, از طفولیّت دل ما با رضاست
عالم آل محمّد, سرپناه ما رضاست
عاشقان ,میلاد نور است و بخوانید این سرود
ضامن آهو تمام شیعیانش را رضاست
حمدُ لِلّه, از طفولیّت دل ما با رضاست
عالم آل محمّد, سرپناه ما رضاست
عاشقان ,میلاد نور است و بخوانید این سرود
ضامن آهو تمام شیعیانش را رضاست
من از شما که شمش طلایی نخواستم
من از شما که نان و نوایی نخواستم
این سینه خانه ی تو بود – من چه کاره ام ؟
من از تو که برو و بیایی نخواستم
مردم! خودم دیدم, شبی در صحن گوهرشاد
یک اتفاق شاعرانه اتفاق افتاد
فریاد میزد کودکی: «آقا شفایم داد»
از دورها هم یک صدا از پنجره فولاد…
من ندیدم که کریمی به کرم فکر کند
به چه مقدار به زائر بدهم فکر کند
ازشما خواستن عشق است ضرر خواهدکرد
هرکه در وقت گدایی به رقم فکر کند
به سرم بد زده امشب که تورا یاد کنم
می مستی زنم و دل ز غم آزاد کنم
به سرم بد زده امشب به هوای رختان
بزنم میکده برهم ز سر آباد کنم
شعرهایم به تو ای جان جهان خو کردند
واژه هام از تو نوشتندو هیاهو کردند
خواستم عاشقی ام پیش خودم باشد و تو
گریه هایم… چه کنم دست مرا رو کردند
شاید دوباره حرف دلم را شنیده بود
بغضی که مثل سایه پیمن دویده بود
بغضی که دست روی سرمن کشیده بود
بغضی که تا گلویدقایق رسیده بود
صبح جمعه که می رسد از راه
در فراق تو بر لبم آه است
ندبه ی چشمهای بارانی
ذکر «أین بقیه الله» است
ضریح , اشک , دخیل ,آه یک گدا یعنی….
نگاه ,عشق , تمنای کربلا , یعنی…
دو چشم خیس ,دو دست ,این دل ,این دعا ,یعنی
شتاب نور , صدا , حضرت رضا , یعنی
به خدا پای تو مولا, تا ابد میمانم
همه عمر من از کرب و بلا میخوانم
نام تو میبرم و در حرمت مهمانم
یا حسین بر لبم و فاطمه گوید جانم
بارِگاه با صفا را عشق است
گنبد و صحن وسرا را عشق است
عرش با آن همه هیبت گوید
حرم کرب و بلا را عشق است
جواد قدوسی
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام