یا ضامن آهو
یک عمر فقط بر در این خانه گدایم
دیوانه ترین شخص دراین صحن و سرایم
هر روز من از عشق تو دم میزنم آقا
پیچیده به گوش همه این حزن صدایم
من عبده گنهکارو تو ارباب رئوفی
تغییر کند با تو فقط حال و هوایم
من مدعی عاشقی روی نگارم
از عشق فقط آه و شرر مانده برایم
هستی تو طبیب دل بیمار و غمینم
داروکده ی نام تو داده است دوایم
من با تو شوم دور زغم های دوعالم
بی لطف تو دانم که گرفتار بلایم
لطفت که زیاداست نظر کن به من زار
بگذر تو از این بارگناهان و خطایم
آقا به جوانی جوادت نظرم کن
من هم که جوانم زکرم کن تو دعایم
با اینکه فقیرم همه جا جار زنم که
مشمول عنایات و کرامات رضایم
حاجی تو طواف حرم الله نمودی
من مفتخرم محرِمِ ایوان طلایم
هر بار که زائر شده ام گفتم و خواندم
انگار که در عرش و سما پیش خدایم
از لطف شما هست اگر در همه ی عمر
من روضه نشین در غم آن راسِ جدایم
با چشم پر از اشک حبیبت بنویسد
بادست تو امضا بشود کرب و بلایم
حبیب اصفهانی